جايگزيني گرافيكها در صفحه
تلاش براي تشريح فرآيند فرمبندي به اكتشاف چگونگي استفاده از بلوكهاي سيماني براي ساخت يك فونداسيون محكم تعبير ميشود، به اعتقاد بسياري از افراد، اين مسئله دقيقا همان چيزي است كه رخ ميدهد. معدودي از افراد، تصور دقيق جزئيات مربوط به طيف گستردهاي از گزينههاي احتمالي براي جايگزيني هر بلوك و تعيين مكان آن را در ذهن دارند. به استثناي معمار كه فقط به ساخت ديوار فكر ميكند. فرمبندي را ميتوان همانند اين فرآيند در نظر گرفت. گزينههاي در نظر گرفته شده در اين مرحله از آمادهسازي چاپ، ايجاد پايهاي مناسب براي چاپ، صحافي و اقدامات تكميلي پروژه چاپ شده را تضمين ميكند. به موازات انجام صحافي، معمولا هيچ تصوري در مورد فرآيند فرمبندي نداريم مگر اين كه بعضي از اقدامات، مسير اشتباهي در پيش بگيرند.
تعريف فرمبندي
فرمبندي چيست؟ اين واژه به فرآيند جايگزيني گرافيكها در يك موقعيت از پيش تعيين شده در يك صفحه كاغذ اشاره دارد.
با اين حال، تعيين وجه تمايز ميان فرمبندي و ساير بخشهاي صنايع ارتباطي گرافيكي مانند Paste up و لياوت صفحه در اين تعريف بسيار مشكل است. يكي از تفاوتهاي اصلي اين است كه لياوت صفحه، نوعي فرآيند تعيين و تعريف است كه تكرار عناصري مانند سربرگها، متن و شماره صفحات در صفحات متعدد در تمام يك سند به وجود ميآيند، در حالي كه فرمبندي را ميتوان به گونهاي تصور كرد و در نظر گرفت كه اين صفحات تكميلشده در تعداد كاغذهاي بيشتري نمايان ميشوند.
در اين صورت، چرا به فرمبندي به عنوان فرآيند جايگزيني صفحات در تعداد زيادي از صفحات اشاره نشد؟ پاسخ اين پرسش به ماهيت صنعت چاپ بستگي دارد. از آنجا كه اين تعريف ساده در اكثر چاپخانهها در بيشتر اوقات قابل استفاده است در تشريح كامل فرآيند به كار رفته توسط بخشهاي مهم تجارت مانند بستهبندي، چاپ ليبل و چاپ مالي، توفيق چنداني ندارد.
اين نوع از چاپگرها با گرافيكهايي سروكار دارند كه فقط شامل صفحات نميباشند؛ نكته مهمتر اين كه چنين پروژههايي نشاندهنده چالشهاي مخصوص به خود هستند. هر تصوير گرافيكي در مقايسه با ساير تصاوير موجود در صفحات ممكن است داراي اندازه و شكل متفاوتي باشد يا تركيبي از اندازههاي مختلف ميتواند به چرخش گرافيكها در زواياي غيرمعمول منجر شود.
حتي چاپگرهاي انتشاراتي كه تصور ميشود در اكثر پروژهها در شرايطي مورد استفاده قرار ميگيرند كه نياز به حجم بالايي از چاپ كاغذ احساس ميشود، پروژههاي مقطعي را خواهند يافت تا اين قانون را نقض كنند كه از آن جمله ميتوان به فرمبندي كارت چندگانه تجاري يا چاپ پوششهاي مسطح، پيش از تبديل اشاره كرد.
ذكر اين نكته نيز حائز اهميت است كه از آنجا كه نميتوانيم اهميت اين بازارهاي غيرنشري را ارزيابي كنيم، تلاش ما بر اين است كه بحث خود را به فرآيندهاي يك عملكرد ويژه متمركز كنيم تا از ارائه نكات غيرمعمول در تصحيح اين خط مشي خودداري شود. بنابراين، در كمال وضوح، توجه خوانندگان را به بستهبندي، چاپ ليبل و ساير بخشهاي اين صنعت معطوف ميكنيم كه در مقايسه با ساير صفحات، داراي فرمبندي گرافيكي هستند. ما توجه خود را بر بعضي مسائل ويژه اين بازارها متمركز ميكنيم اما در اكثر موارد، از آن تحت عنوان فرمبندي صفحات ياد ميكنيم به اين اميد كه خوانندگان، ضرورت جايگزيني واژگان مناسب (مانند جعبه، ليبل، بسته، چك و ….) را در ذهن خود تصور كنند.
در اين جا واژه فرمبندي ضرورتا در بسياري از موارد به كار خواهد رفت. با اين حال، در موارد معدودي، به جاي اين واژه از واژه «صفحهبندي روي فرم» (شمارهگذاري) استفاده ميشود. به همين منظور، فرض ميكنيم كه فرمبندي و شمارهگذاري –حتي در بخشهاي معدودي از عرصه چاپ كه اين مسئله به عنوان يك مورد در نظر گرفته نميشود- تعريف مشابهي دارند (مثلا ناشران دايركتوري از شمارهگذاري تحت عنوان تعيين موقعيت شمارههاي متعدد در صفحات يك كتاب راهنماي تلفن يا ساير كتب نام ميبرند).
واژهشناسي صفحه اصلي
در خلال مباحث مربوط به فرمبندي، از واژگان متعددي براي اشاره به مولفههايي استفاده خواهيم كرد كه يك صفحه را شكل ميدهند. همچنين بعضي از قوانين مهم را تشريح خواهيم كرد كه با اتصال خود به فرآيند صفحهبندي، لياوت صفحه را شكل ميدهند.
شماره صفحه
شماره صفحه، مفهومي ساده است كه درك آن به سهولت امكانپذير ميباشد. هر صفحه در يك اثر را ميتوان با يك شماره مشخص كرد كه برابر با ارزشي است كه مكان آن را در زنجيره كلي صفحات تعيين ميكند. با اين حال، اولين صفحه در يك كتاب يا روزنامه غالبا صفحه اول نيست.
چاپگرها براي تعيين موقعيت هر صفحه در مقايسه با ساير صفحات در يك بخش ويژه، طيف گستردهاي از اعداد مختلف را براي تعيين موقعيت هر صفحه به كار ميبرند و هر بخش ممكن است از راهبرد شمارهگذاري متفاوتي استفاده كند. به عنوان مثال، روي جلد نشريات ممكن است به صورت OFC طراحي شوند، در حالي كه قسمت داخلي اين صفحه را ميتوان با IFC طراحي كرد. اين اقدام موجب ميشود تا اولين صفحه متن تحت عنوان صفحه شماره يك مشخص گردد كه در اين حالت، اولين صفحه متن ميباشد.
اين وجه تمايز به ويژه هنگامي حائز اهميت است كه صفحه جلد به شيوهاي متفاوت با صفحات داخلي چاپ شود كه مستلزم يك دستگاه جداگانه براي صفحات جلد است. يكي ديگر از شيوههاي متداول مورد استفاده براي شمارهگذاري صفحات، استفاده از صفحاتي با شمارهگذاري رومي (i، ii، iii، iv و…) ميباشد.
فوليو (شماره صفحات در بالا يا پائين متن)
فوليو، مفهومي مشابه با يك وجه تمايز مهم است: در يك سند، هر صفحه داراي شماره صفحه بوده و اين شماره، بخش اساسي تنظيم صفحات در دستور فرمبندي مناسب است. با اين حال، شماره صفحات نبايد در صفحات چاپ شوند. اين مسئله در انتشارات داراي شمارگان كمتر كاملا متداول است كه شماره صفحات، مشخص نباشند اگرچه اين شمارهها هنوز هم وجود دارند، خواه اين شمارهها قابل مشاهده باشند يا نباشند. از شماره صفحاتي كه قابل مشاهده باشند تحت عنوان فوليو نام برده ميشود. فوليوها شامل هر گونه متني هستند كه به شماره قابل مشاهده صفحات مربوط ميشوند؛ مثلا اگر شماره صفحات در يك سند به صورت «صفحه يك»، «صفحه دو» و…. نشان داده شوند، حتي عبارت «صفحه» نيز جزئي از فوليو محسوب ميگردد. همچنين اين مسئله در مورد نمادهاي گرافيكي يا عناصر هنري كه ممكن است به عنوان بخشي از صفحه مشخص گردند نيز حائز اهيمت است (نمونههاي متداول اين موارد شامل نمونههايي است كه شماره صفحه در آنها نمايان ميشود).
پاصفحه و سرصفحه
از عبارات، قوانين يا ساير آثار هنري كه در بخش تحتاني كاغذ نمايان ميشوند، در مجموع، تحت عنوان پاصفحه نام برده ميشود. پاصفحه ممكن است در هر صفحه دقيقا مشابه يكديگر باشد يا اين كه از يك فصل به فصل ديگر تغيير كند. اگر صفحه شامل يك فوليو در بخش تحتاني و نيز ساير متون يا گرافيكها باشد اين فوليو، بخشي از مجموعهاي است كه پاصفحه را شكل ميدهد. يك مفهوم مشابه ديگر نيز سرصفحه است كه به متن و آثار هنري (حتي فوليو) اشاره دارد كه در بخش فوقاني صفحات متعدد به چشم ميخورد. استفاده متداول از يك سرصفحه در انتشار يك اثر معمولا براي نشان دادن عنوان اثر در بخش فوقاني صفحه سمت راست ميباشد. در اكثر مواقع، سرصفحه به وسيله يك خطكش نازك افقي مشخص ميشود كه تكرار اطلاعات سرصفحه در استمرار متن را تفكيك ميكند.
بدنه صفحه
محدودهاي از متن كه بين سرصفحه و پا صفحه قرار دارد، بدنه صفحه ناميده ميشود. گاهي اوقات، اين متن در خطوط طولاني تنظيم ميشود كه تقريبا تمام پهناي صفحه را در بر ميگيرد؛ چنين صفحاتي، صفحات تك ستوني متن نام دارند. با اين حال، غالبا هنرمند گرافيك، قابليت خواندن و انعطافپذيري تشكيل طراحي را با تقسيم متن به دو يا سه ستون افزايش ميدهد. خطوط كوتاهتري كه نتيجه لياوت چندستونه ميباشند در مقايسه با خطوط طولانيتر كه نتيجه شيوه تكستوني هستند با سهولت بيشتري خوانده شده و ظاهر جالبتري دارند.
فضاي بين دو ستون تايپ شده، حاشيه عطف نام دارد. واژه حاشيه عطف به بخشي از صفحه اشاره دارد كه شامل فرآيند صحافي ميشود. مثلا در نشريهاي كه تنظيم شده است، ميتوان از واژه حاشيه عطف براي لبه صفحهاي كه عطف در آن قرار دارد استفاده كرد. استفاده از اين واژه نشان ميدهد كه شما به فضايي بين ستونهاي متن با لبه محدوده يك صفحه اشاره ميكنيد. ساير لبههاي صفحه تحت عنوان بخش فوقاني، بخش تحتاني و روي صفحه ناميده ميشوند.
حاشيهها
اگرچه دستيابي به فضاي سفيد (محدودهاي كه به متن يا گرافيكها اختصاص مييابد) در هر جايي از صفحه امكانپذير است، محدوده چاپ نشده بين صفحه و لبه آن تحت عنوان حاشيه معروف ميباشد. اگر فضاي سفيد در بالاي سرصفحه قرار داشته باشد، حاشيه فوقاني نام دارد؛ اگر فضاي سفيد در زير پاصفحه قرار گيرد، حاشيه تحتاني ناميده ميشود. فضاي سفيد بين بدنه صفحه و لبه خارجي آن،حاشيه روي صفحه نام دارد. فضاي سفيد بين بدنه صفحه و لبه داخلي آن (جايي كه معمولا عطف قرار دارد) حاشيه عطف يا حاشيه پشتي ناميده ميشود.
اندازه تريم
اندازه صفحه، زماني تعيين ميشود كه كاغذ، برش داده شده و براي چاپ كتاب به كار ميرود. مكان مورد نظر برش كاغذ براي Chop تمام صفحه، تريم نام دارد. زماني كه به اندازه هر صفحه در يك كتاب يا نشريه اشاره ميشود، ميتوانيم از واژه اندازه صفحه استفاده كنيم. البته واژه متداولتر اندازه تريم را ميتوان براي اشاره به اندازه مطلوب هر آيتمي به كار برد كه صفحه بزرگتر كاغذ را برش ميدهد. پس از آن كه حجم بالايي از يك صفحه به عطف در يك كتابچه اختصاص داده شد سه برش مشخص براي تميز كردن، محكم شدن و بخشهاي پاياني مورد استفاده قرار ميگيرند. براي تعيين اين بخشها آنها را با برشهاي پاياني كه در صفحه ايجاد ميشود نامگذاري ميكنيم: تريم فوقاني، تريم تحتاني و تريم جلويي.
لببر كردن
اگر طراح بخواهد تصويري گرافيكي در يك صفحه را تا سرحد تريم توسعه دهد، بايد تصوير را در فاصله كوتاهي از تريم توسعه دهد تا به تاثيرات مطلوب دست يابد. اين مسئله به ماهيت غيرمشخص عطف و برشي منتهي ميشود كه پس از تكميل چاپ رخ ميدهد.
از آنجا كه موقعيت تيغه برش گيوتين (دستگاه برش) در تمام طول صفحه وجود دارد نميتواند به صورت ثابت قرار گيرد لذا وجود اين تصوير اضافي، زماني مورد نياز است كه فاصله تريم از متن صفحه، بيشتر از فاصله مورد نظر باشد. اين محدوده تصوير اضافي كه فراتر از تريم ميباشد، دستگاه لببر نام دارد كه پهناي استاندارد اين تيغه در صنعت چاپ، ۱۲۵/۰ اينچ (۳ ميليمتر) بيشتر از تريم است.
استفاده از شماره صفحات، فوليوها و ساير عناصر متداول صفحه به واسطه مفهومي تحت عنوان كنوانسيون منظم مشخص ميگردد. اين مفهوم در اصول طراحي گرافيك و لياوت صفحه بسيار حائز اهميت است و اين بدان معناست كه طراحان، آگاهانه هنگام تصميمگيري در مورد چگونگي گردآوري آثار خود در يك قطعه چاپي، طيف گستردهاي از گزينههاي خود را محدود ميكنند.
همان گونه كه ميتوان حدس زد عقيده دنبال كردن يك هنجار مورد پذيرش در خلال اين فرآيند خلاقانه، فراتر از ماهيت و استعداد بسياري از طراحان است. همچنين طراحان، قوانين كنوانسيون منظم را نقض كرده و فراتر از آن عمل ميكنند. با اين حال، اين قوانين غالبا نقض ميشوند زيرا اصول طراحي گرافيك به طور كامل به طراح آموزش داده نشده است.
بعضي از كنوانسيونهاي منظم كه امروزه مورد استفاده قرار ميگيرند در خلال قرنها تجربيات طراحي، تكامل يافته و به طور گسترده مورد پذيرش واقع شدهاند، زيرا به توسعه تواناييهاي طراحان به برقراري ارتباط منجر شدهاند. البته استفاده از ساير كنوانسيونها نيز حائز اهميت است زيرا شيوهاي استاندارد براي كنترل پروژه چاپ ايجاد كرده و فرآيندهايي مانند فرمبندي را با سهولت و سرعت بيشتري انجام ميدهند.
متاسفانه، استفاده يا سوء استفاده از كنوانسيونهاي منظم، پس زمينهاي آني از آنچه كه اين كاربرد دارد در اختيار طراح قرار نميدهد. زماني كه يك پروژه، هنجارهاي طراحي مناسب را ناديده ميگيرد شما به عنوان يك كارگر پيش از چاپ بايد منتظر شنيدن اخبار ناگواري از هنرمند طراح باشيد.
در ذيل، نمونههايي از كنوانسيون منظم ارائه شدهاند كه در زمان آمادهسازي يك كار چاپي بسيار حائز اهميت ميباشند:
- صفحات سمت راست با شمارههاي زوج و صفحات سمت چپ با شمارههاي فرد مشخص ميشوند. اين طرحها بايد حتي هنگامي كه صفحات خالي نيز در متن قرار دارند بايد رعايت گردند.
- حاشيههاي سر صفحه، پاصفحه و عطف بايد در هر صفحه يكسان باشند. اگر در صفحات ويژه يك كتاب با چنين مسئلهاي مواجه شديد صفحات بايد به صورت back up باشند يعني متن قرار گرفته در بخش جلويي صفحه دقيقا در همان موقعيتي قرار ميگيرد كه متن بخش پشتي صفحه قرار گرفته است.
- تكرار عناصري مانند فوليوها نيز بايد به صورت فوق باشند. اين مسئله حتي در مورد روزنامهها نيز صدق ميكند چرا كه بخشهاي مختلف روزنامه ممكن است داراي لياوتهاي متفاوتي باشند. در اين مورد، حاشيهها بايد از يك بخش به بخش ديگر تغيير كند اما فوليوها (و ساير عناصري كه در هر صفحه، بدون توجه به بخش موردنظر نمايان ميشوند) بايد در تمام طول نشر در موقعيت ثابت خود قرار داشته باشند.
صفحهبندي صفحات چندگانه
در عمل، صفحهبندي، چگونگي قرارگيري صفحات چندگانه در حجم بالايي از صفحات را تعيين ميكند. از اين صفحات كاغذ كه يك تصوير با استفاده از دستگاههاي چاپ، چاپ ميشود تحت عنوان صفحات دستگاهي نام برده ميشود. هر چقدر دستگاه چاپ بزرگتر باشد، تعداد صفحات بيشتري را ميتوان با آن چاپ كرد. اگر اين دستگاهها به اندازهاي بزرگ باشند كه دو يا سه صفحه در آنها قرار گيرد، تنظيم صفحات با يك دستور ويژه، ضروري به نظر ميرسد تا اثر چاپي به دست آمده داراي صفحات خود در يك زنجيره صحيح و مناسب باشد. در اينجا بعضي از واژگان و عبارات ساده وجود دارند كه براي چاپ دو صفحه در همان بخش از يك صفحه ويژه به كار روند.
دو صفحه مقابل
دو صفحه كه در كنار يكديگر در يك صفحه قرار ميگيرند صفحه دوتايي يا گاهياوقات، دو صفحه مقابل ناميده ميشوند. يك دستگاه بزرگ ممكن است چهار يا حتي هشت صفحه را نگه دارد، در حالي كه يك دستگاه كوچكتر ممكن است فقط يك صفحه را در خود جاي دهد. اين صفحات ميتوانند يك تنوع از دو تنوع باشند: يك صفحه خواننده يا يك صفحه چاپگر. صفحه چاپگر شامل يك جفت صفحه است كه دستور آن همانند صفحات مورد نظر شخصي است كه به مطالعه كتاب ميپردازد؛ مثلا اگر صفحه سمت چپ، صفحه ششم كتاب باشد، صفحه سمت راست، صفحه هفتم است. صفحه چاپگر، يك جفت صفحه است كه براي چاپ و صحافي ضروري است تا نتيجه مطلوبي حاصل شود. صفحات اين مورد به ندرت در دستور شمارهزني نمايان ميشوند. در واقع، فقط يك جفت از صفحات كه در دستور شمارهزني قرار ميگيرند مانند صفحات چهار و پنچ در يك كتابچه هشت صفحهاي در مركز دو صفحه قرار ميگيرند.
تاكنون فرآيند تنظيم گرافيكها (صفحات) در موقعيتهاي تعيينكننده در صفحات كاغذ را تحت عنوان فرمبندي تعريف كرديم و چگونگي هماهنگ كردن چند جفت از صفحات به نام صفحات چاپگر در ايجاد مباني اين راهبرد را شرح داديم. حال تصميم داريم مسائل ديگري را مورد بحث قرار دهيم كه در فرآيند فرمبندي از اهميت ويژهاي برخوردار هستند، خواه فرمبندي بر روي يك ميز نوري يا در رايانه صورت گيرد.
در تعيين چگونگي انتقال تصاوير سند خود، نوع دستگاه چاپ به كار رفته براي چاپ، نقش بسيار مهمي ايفا ميكند. دستگاههاي مختلف داراي طيف قابليتها و تواناييهاي متفاوتي بوده و ميتوانند طيف گستردهاي از كاغذها را با اندازههاي متنوع چاپ كنند. بعضي از دستگاهها مانند دستگاههاي ورقي يا دستگاههاي رول تكميلي حتي ميتوانند دو طرف يك صفحه را با يك بار عبور از داخل دستگاه، چاپ كنند. تاثير انتخاب دستگاه بر فرآيند فرمبندي را در فصلهاي آتي مورد بحث قرار خواهيم داد اما در اينجا مباني و مسائل مربوط به چاپ تشريح خواهند شد.
اندازه صفحه
اندازه يك دستگاه چاپ ورقي (دستگاهي كه صفحات كاغذ را برش ميدهد) به واسطه دو متغير مشخص ميگردد: حداكثر پهناي صفحه كاغذي كه قابليت چاپ آن را دارد و تعداد مركبهايي كه اين دستگاه ميتواند در خلال يك بار عبور كاغذ چاپ شود. از دستگاههاي ورقي كه رولهاي طولاني كاغذ را چاپ ميكنند تحت عنوان شماره رنگها نام برده ميشود كه ميتوانند در بالاي صفحه چاپ شده و سپس به وسيله تعداد مركبهايي كه بتوانند در پائين صفحه چاپ شوند مشخص ميگردند (اين شمارهها لزوما هميشه شبيه يكديگر نيستند).
اندازه كاغذهاي رول براي اين دستگاهها معمولا محدود ميباشند كه پهناي رول آنها ۲۶ اينچ (۶۶۰ ميليمتر) يا كمتر است كه تحت عنوان اندازه نصف صفحه معروف ميباشند؛ دستگاههاي كامل ورقي معمولا رولهايي با پهناي ۳۲ تا ۴۴ اينچ (۸۱۳ تا ۱۱۱۸ ميليمتر) را چاپ ميكنند. استفاده از اين راهبردها را ميتوان در دستگاه پنجورقي ۴۰ اينچي (۱۰۱۶ ميليمتري) اسپيدمستر هايدلبرگ يا دستگاه نيمورقي six-over-six ميلر يافت. اگرچه كاغذ دستگاههاي ورقي، پيش از چاپ برش داده ميشوند در حالي كه رولهاي دستگاه چاپ، پس از چاپ برش داده ميشوند، فرآيند صفحهبندي در اين دو دستگاه بسيار شبيه يكديگر است.
فرم ها و فرمبندی ها
درك اين مسئله بسيار ساده به نظر ميرسد كه دستگاههاي ورقي، تعداد صفحاتي را كه ميتوانند به طور همزمان چاپ شوند محدود ميكنند. اندازه يك صفحه معمولي مانند يك صفحه ۲۳×۵/۱۷ اينچ (۵۸۴×۴۴۴ ميليمتر) را ميتوان براي چاپ چهار صفحه ۱۱×۵/۸ اينچ (۲۷۹×۲۱۶ ميليمتر) در هر طرف مورد استفاده قرار داد كه در مجموع، معادل هشت صفحه است. هر طرف از اين صفحه كاغذ را فرم مينامند.
غالبا فرمهاي ورقي به عنوان فرمهاي جلويي و عقبي در نظر گرفته ميشوند، در حالي كه فرمهاي پيوسته معمولا فرمهاي فوقاني و تحتاني نام دارند. در نمونهاي كه در ذيل مشخص شده است، چهار صفحه در فرم جلو و چهار صفحه در فرم پشت قرار دارند. تركيب فرمهاي جلويي و عقبي را فرمبندي مينامند. به علت عدم آگاهي و توضيحات كافي ممكن است واژه فرم براي اين حالت به كار رود. غالبا فرمبندي زماني به كار ميرود كه به مجموعه نامشخص از صفحات اشاره شود كه از آن جمله ميتوان تعداد صفحاتي را كه تاكنون چاپ شدهاند، نام برد. گاهي اوقات، فرمها جايگزين فرمبندي ميشوند، زماني كه به گروه ويژهاي از صفحات اشاره ميشود.
تاكنون تلاش كرديم با اشاره به جنبههاي ويژه يك صفحه فرمبندي شده به عنوان يك فرم از هر گونه سردرگمي كلامي اجتناب كنيم در حالي كه از صفحات دوتايي تحت عنوان فرمبندي ياد كرديم (اگرچه واژه فرمبندي را ميتوان براي بخش كوچكتري از صفحات دوتايي نيز به كاربرد كه اين مسئله در بخشهاي آتي تشريح ميشود). به خاطر داشته باشيد كه به شماره صفحات (و تعداد تكرار صفحات) اشاره ميكنيم. مثلا در مواردي كه به عنوان نمونه ذكر كرديم هر فرم به صورت «يك بالا، چهار خارج» مشخص ميگردد، برخلاف اين مسئله كه در مجموع، يك فرم هشتتايي وجود دارد.
فرمبنديها و فرمها به عنوان يك واژه منبع در نظر گرفته ميشوند كه در عرصه چاپ بسيار متنوع هستند. اولويت اول ما نامگذاري فرمبندي پس از محتواي آن است، مشروط بر اين كه اين مسئله در يك شاخص ويژه براي آن فرمبندي (مانند فرمبندي جلد يا فرمبندي كتابچه) حاصل گردد.
هنگامي كه به متن يك كتاب يا نشريه اشاره ميكنيم غالبا از يك شاخص حرف (مانند فرمبندي A) استفاده ميشود اگرچه استفاده از اعداد عربي يا رومي نيز متداول است. تعداد صفحات در يك پروژه به تعيين ميزان فرمبنديهاي مورد نياز در هنگام فرمبندي پروژه كمك ميكند. عوامل ديگري نيز در اين مسئله نقش مهمي ايفا ميكنند كه از آن جمله ميتوان به اندازه صفحات، اندازه دستگاه چاپ مورد استفاده و صفحات جلدي كه بايد در حجم ويژهاي چاپ شوند اشاره كرد.
لياوتها
اگر پروژه چاپ شده داراي صفحات زيادي باشد ممكن است سبكها و شيوههاي متعدد و مختلف فرمبندي مورد نياز باشد تا پروژه مورد نظر تكميل گردد. در چنين پروژهاي (كه شامل فرمهاي متعدد است) هر فرم داراي تنظيمات ويژه و خاص خود در هر صفحه است.
اين گروهبندي صفحات، همان چيزي است كه فرمبندي را در هر فرم به وجود ميآورد كه از هر تنظيم ويژه تحت عنوان لياوت نام برده ميشود. بسته به شرايط و تمايلات فردي، واژه لياوت ميتواند به معناي طرحي مفهومي براي تنظيم هر يك از صفحات فرمبندي بوده يا به يك دستورالعمل ويژه براي تعيين موقعيت فيلم در هر صفحه اشاره داشته باشد.
در بخشهاي آتي، تعريفهاي ديگري از لياوت را تشريح ميكنيم تا مولفههاي اساسي در فرآيند تكثير چاپ را بررسي نمائيم.