عکاسی
فتوژورنالیسم چیست؟
منتشر شده
1 سال پیشدر
توسط
مهتاب مویدسه تعریف رایج درباره فتوژورنالیسم وجود دارد:
۱) هنری است که برای قصه گویی عکاسانه به کار گرفته میشود تا زندگی را مستند کند. پدیدهای جهانی است و به همه مربوط است و از محدودیتهای زبانی و فرهنگی عبور میکند. فتوژورنالیسم ما را به عکسهایی ارجاع میدهد که یک داستان را بیان میکند؛ مثل عکسهایی که در رسانههای خبری میبینیم یا مجلات، گاهنامهها یا هفتهنامهها. این عکسها میتواند دربر گیرندهی عکاسی مستند، عکاسی تبلیغاتی، عکاسی در صحنه، عکاسی ورزشی، زندگی جاری، علایق انسانی و به تصویر کشیدن شیوه معاصر و رایج زندگی باشد.
اما نکتهی مهم در این بخش این است که در فتوژرنالیسم روایت عکس مقدم بر قضاوت است، یعنی باید عکس، دیگران را به قضاوت بکشد، پس لازم است به عکاسان خبری گفته شود: سعی نکنید قضاوت خود را به عکس القا کنید. در فتوژرنالیسم، عنوان یا مضمون مقدم بر عکس است و باید به مخاطبان و بینندگان و کسانی که داوری میکنند کمک کند تا خودشان داستان یا ماجرا را کشف کنند.
۲) ژورنالیسمی است که داستانی را از طریق تصاویر بیان میکند. میتوان اینطور برداشت کرد که در ذهن غربیها، فتوژرنالیسم تکفریم نیست؛ به همین علت است که همیشه یک فیچر یا گزارش تصویری جداگانه دارند و یک تک فریم؛ که تک فریم در واقع اوج گزارش تصویری است.
۳) تعریف آخری که از فتوژورنالیسم میتوان عنوان کرد این است که بگوییم شکلی ویژه از ژورنالیسم است که تصاویری را خلق میکند تا داستانی خبری را بازگو کند؛ هرچند معمولا اینطور فهم میکنند که اصل بر تکفریم است، در حالی که اینطور نیست. در حالت عامتر هم به مطالب بسیار مهم و جدی که عکاسی شده است گفته میشود.
رابطه عکاس و خبرنگار:
رابطه عکاس و خبرنگار از چه قرار است؟ این یک پرسشی کلیدی است که تکلیف آن باید در رسانهها روشن شود. لازم است هم خبرنگار و هم فتوژورنالیست هر دو بدانند چگونه و با چه نقشهایی باید سروقت یک سوژه بروند. فرضا اگر هم عکاس و هم خبرنگار برای پوشش حادثه انفجار در یک فرودگاه در محل حاضر شوند، کدام یک کار خبری را و در چه وضعیتی انجام میدهند؟ آیا فتوژورنالیست میتواند به توصیههای خبرنگار گوش نکند و خودش از هرچه خواست عکاسی کند؟
آیا گزارشگر میتواند به نیازهای توصیفی عکسی که فتوژورنالیست میگیرد بیتوجه باشد؟ آیا میشود عکس و عکسهایی را روی میز سردبیر گذاشت و گفت نمیدانیم چه شرح عکسی باید برایش نوشت و یا مثلا خبرنگار بگوید من اصلا آدمهای این عکس را ندید م و نمیدانم که هستند. اگر قرار باشد مثلا تیمی به لبنان برود، چه کسی باید لیدر کار باشد؟
پاسخ به این سئوالات فقط گوشهای از جهان روزنامهنگاری و فتوژرنالسیم است. به نظر من فتوژرنالیسم در بستر ژورنالیسم قد کشیده و حالا تبدیل به یک پای ثابت و کار خبری مستقل شده است.
رویداد و خبر:
خبر (News) ساختار خاصی دارد و هر چه در سطح جامعه جاریست، الزاما خبر نیست، اما رویداد (Event) است.
هر رویدادی را نمیتوان به خبر تبدیل کرد؛ مگر آنکه دارای ارزش خبری (News Values) باشد.
رویدادها در دنیای واقعی رخ میدهند و به محض اینکه به خاطر داشتن ارزشهای خبری، از سوی روزنامه نگاران انتخاب میشوند و به دنیای رسانهای انتقال مییابند به آنها خبر میگوییم.
پس رویدادها متعلق به دنیای واقعی و خبرها متعلق به دنیای رسانهای هستند. بنابراین به یاد داشته باشید که رویدا و خبر دو پدیده مجزا هستند: رویداد (Event) و خبر (News).
بهعنوان مثال، همین کارگاه آموزشی امروز ما یک رویداد (Event) است و زمانی میتواند به یک خبر (News) تبدیل شود که خود را به دنیای واقعی رسانه برساند و مثلا همین ایسنا آنرا تبدیل به خبر کند.
با این تفاصیل میتوان گفت در دنیای واقعی n رویداد وجود دارد، ولی نمیتوان n خبر تولید کرد؛ چرا؟
چون اولا همه رویدادها دارای ارزشهای خبری موردنظر روزنامهنگاران نیستند و علاوه بر این، هیچ رسانهای به استثنای اینترنت نمیتواند همهی رویدادها را “چه با ارزش و چه بدون ارزشهای خبری” در خودش جا بدهد.
من همین مساله را به فتوژورنالیسم تعمیم میدهم، از بین صدها عکس شما فقط تعداد اندکی از فریمهایتان برای رسانههایی که در آنها کار میکنید، کاربرد دارد و انتخاب آن هم با ملاکهای مبتنی بر ارزشهای خبری صورت میگیرد.
پس بنابراین، برای تبدیل شدن هر رویدادی به خبر محدودیتهایی وجود دارد.
ارزشهای خبری:
ارزشهای خبری معیارهایی هستند در دست روزنامهنگاران برای تعیین رویدادهایی که باید به خبر تبدیل شود. اجازه بدهید همین جا تاکید کنم که تبدیل رویداد به خبر، امری ارادی نیست و وابسته به همین ارزشهای خبری است.
در همین جا باید اضافه کنم که کار عکاسخبری تفاوتی با روزنامهنگار ندارد. عکاس هم باید از رویدادی عکس بگیرد که دارای ارزشخبری باشد.
برای نمونه لازم است چند مثال ذکر کنم:
در یکی از مسابقات فتوژورنالیسم سال ۲۰۰۵عکس برنده اول، مربوط به یک مادر بود که فرزندش را در آغوش داشت و فرزند دیگرش هم در کنارش بود، جایی آتش سوزی شده و کفهای کپسولها و تانکرهای آتشنشانها در هوا پراکنده شده بود و عکس اینگونه نشان میداد که مادر بچهها را در پناه خود در امان نگاه داشته است.
عکس دوم لانگ شاتی بود با یک سرباز در میانه کادر و پسزمینه شات هم جمعیتی بر روی تپه.
عکس سوم هم یک کلوزآپ نصفه و نیمه بود از صورت یک کوهنورد در ارتفاعات، که قطرات عرق روی صورتش یخ زده بود.
چرا این عکسها بین هزاران فریم عکس، برگزیده میشوند؟ فقط به یک دلیل مشترک:
چون مناسبترین لحظه ممکن انتخاب شده و در هر سه سوژه یک تلاش انسانی نهفته است.
به عبارت بهتر، هیات ژوری آن مسابقه معیار حضور عامل انسانی در سوژهها را اصل گرفته بود و من اینجا کاری به درست و غلط بودن انتخابها ندارم و نکتهام این است که فلسفه و علم فتوژورنالیسم در دنیای ارتباطات گونه به گونه و ژانر به ژانر تعریف شده و مورد استفاده قرار میگیرد؛ اما ما در ایران نه تنها در این زمینه با فقر ادبیات مواجه هستیم، بلکه در دنیای حرفهای هم با موارد مبهم فراوانی سروکار داریم و این وظیفه نهادهای آموزشی و صنفی و رسانهای است که این کمبودها را هر چه سریعتر رفع کنند؛ این کمبودها و ابهامات را باید طبقهبندی کرد و برایشان راه حل یافت و با شناختی که از فضای حرفهای فتوژورنالیسم در ایران دارم؛ با توان اکادمیک و تجارب حرفهای موجود میتوان به حل این مسائل همت گماشت و باید برایش برنامهریزی کرد.
اجازه بدهید در مورد یکی از مسائل مبتلا به اخلاق حرفهای جهانی این بحث مثالی بزنم. چند وقت پیش یکی از دوستان برای من ایمیلی زده بود که در قالب طنز حاکی از همین سئوال اخلاقی فتوژورنالیسم بود، در آن ایمیل که به زبان انگلیسی بود و احتمالا بین فتوژورنالیستهای دنیا رد وبدل شده بود، آمده بود که اگر جرج بوش در یک رودخانه پرتلاطم افتاده باشد و در حال غرق شدن دست و پا بزند، شما چه میکنید؟
و بعد به اندازه دو سه پاراگراف جای خالی گذاشته بود تا خواننده ایمیل پاسخ را نبیند. پاسخ از دید یک فتوژورنالیست، لابد باید یکی از این دو گزینه باشد: عکس بگیرد یا دوربین را بیندازد و نجاتش دهد؟ ولی در آخر سر در این ایمیل به جای دو گزینه فوق؛ این پرسش آمده بود: سیاه و سفید میگیرید یا رنگی!؟
مضمون این ایمیل شوخی بود، اما درواقع اشارهای است به همان پرسش و بحث بزرگ قدیمی.
حتما شنیدهاید که بعضیها در اشاره به عکس معروف شلیک پلیس سایگونی به سر آن ویتکنگ میگویند کاش عکاس با دوربینش روی دست او میکوبید تا شلیک به خطا برود و به سر آن فرد اصابت نکند.
برگردم به بحث ارزشهای خبری:
اولین ارزش خبری دربرگیری (Impact) است:
اگر رویدادd به جمع زیادی مربوط باشد، ارزش خبری دربگیری دارد و باید آنرا انتخاب کرد و تبدیل به خبر کرد و از آن عکس گرفت.
مثلا اگر برق یک منطقه از شهر برود مهم نیست، ولی اگر برق کل شهر قطع شود، ارزش خبری دارد؛ مثل قطعی برق تارخی نیویورک. یا مثلا دربرگیری سقوط یک هواپیما بیشتر از تصادف دو اتومبیل است زیرا تعداد تلفات هواپیما بیشتراست.
دومین بحث در ارزش خبری کشمکش (Conflict) است.
یکی از عکسهای مشهور دنیا، افتادن رونالد ریگان از پلههای هواپیما و زمین خوردن او بود؛ اهمیت عکس در این بود که کشمکش دارد، یک رئیس جمهور موقع بالا رفتن از هواپیما نباید زمین بخورد.
کشمکش انسان با انسان، فرد با گروه، گروه با گروه، جنگ، انسان با طبیعت مثل همان عکس کوهنورد از نمونه مثالهای این بحث است.
نکتهی سوم در بحث ارزش خبری، شهرت (Prominency) است.
شهرت به طریقی با دربرگیری در ارتباط است. افراد مشهور بیشتر مورد عکاسی قرار میگیرند و خبرهای بیشتری هم درباره شان به چاپ میرسد چهارمین بحث در این زمینه ارزش خبری مجاورت است که هم معنای جغرافیایی دارد و هم معنای معنوی.
مثلا بوسنی هرزگوین از نظر جغرافیایی به ما نزدیک نیست، ولی برای ما معنا دارد، چون هم کیش هستیم؛ یا مثلا موضوعات خبری نظیر فلسطین. موضوع افغانستان و عراق و خلیجفارس از این لحاظ برای روزنامه نگاران ایرانی حائز اهمیت است، هرچند روزنامه نگاران ایرانی متاسفانه خودشان در این رویدادها حضور ندارند و عکسهای آنها را از AP یا از AFP و سایر آژانسهای عکس میگیرند. در خبر هم همین طور است، مثلا تحلیل سیاسی تاجیکستان را از روتیرزو آسوشیتد پرس میگیرند. شاید دلیلش این باشد که روزنامهنگاران و فتوژورنالیستهای ایرانی خیلی مواقع از این ارزش مجاورت غافل میشوند.
بحث دیگر در ارزش خبری، تازگی (Timeliness) است.
این یکی از بیرحمانهترین فاکتورهای عکاسی خبری و خبرنگاری در دنیاست. تازگی یعنی هرچه کوتاه بودن زمان وقوع رویداد تا زمان انتشار آن؛ که هرچه این زمان کوتاهتر باشد، عکاس و خبرنگاربرندهتر خواهند بود و بهعبارت بهتر، خبرشان و یا عکسشان برای مخاطبان تازه تر خواهد بود.
بحث فراوانی تعداد و مقدار هم یک ارزش خبری دیگر است که میتوانید آنرا همان دربرگیری یا فراگیری قلمداد کنید و به عبارت بهتر، هرچه عدد و رقم در هر رویدادی بالاتر باشد، به جمع بیشتری از مخاطبان مربوط میشود؛ مثلا یک مسابقه ورزشی با صد هزار بیننده طرف توجه بیشتری قرار میگیرد نسبت به یک مسابقه با هزار بیننده.
فتوژورنالیستها باید این ارزشهای خبری را کاملا بشناسند و کتابهای منتشرشده در حوزه خبر را بخوانند. عکاس خبری اگر کار خودش را بلد باشد، همیشه به دنبال این هفت ارزش خبری است؛ ولی اگر کاملا حرفهیی باشد، هیچ وقت به این ارزشهای خبری به صورت منفرد و جداگانه نگاه نمیکند. ارزشهای خبری کلیتی است که قابل جدا شدن نیست و در هر رویدادی میتواند ترکیبی از این ارزشها با شدت و ضعف وجود داشته باشد. مثلا عکس برنده طاهرکناره در ورلدپرسفتو از زلزلهی بم که پدری دو فرزندش را در آغوش دارد، شهرت ندارد، اما کشمکش دارد، استثناء دارد.
به نظر من یکی از پایههای اصلی عکاسی و عکاسی خبری این است که اگر فتوگرافر و فتوژورنالیست ادبیات رشته خودشان را نشناسند، ارتباط گران موفقی نخواهند شد و ادبیات این رشته، تاحدود زیادی همان ادبیات روزنامهنگاری است؛ البته بحثهای نشانه شناسی و ارتباطات را هم نمیتوان نادیده گرفت. به گمان من حتما باید جنبههایی ازعناصر خبری و ارزشهای خبری باید در عکسهای خبری باشند تا به عکسها اهمیت و ارزش بدهند
عناصر خبری:
عناصر خبری اسکلت یک رویداد را میسازند، ولی ارزشهای خبری به رویداد قدر و قیمت میدهند. در مورد عناصر خبری باید بگویم که یعنی اینکه چه چیزی رخ داده (What) و ماجرا چیست؟ کجا (Where) این رویداد رخ داده است؟
چه وقت و کی (When) این اتفاق افتاده است؟ و یا چه کسی یا کسانی و یا چه نهادهایی (Who) مسبب آن بوده اند؟ چرا (Why) یک رویداد رخ داده – که دارای اهمیت تحلیلی است – و چطور(How) رخ داده است که دارای اهمیت تصویری است.
اینها عناصری هستند که در خبر لازم است وجود داشته باشند؛ اما در عکس خبری چطور؟ آیا میتوان به این عناصر در عکس پاسخ داد؟
در عکسهای خبری معروفی که از رویدادهای سومالی گرفته شده بود و در آن کشاندن جنازهی خلبان آمریکایی در خیابانها توسط مردم گرفته شده بود به همهاین عناصر پرداخته شده بود. اسم عکاس را در ذهن ندارم، ولی معروف شده بود به مرد نامرئی.
در اینجا لازم است دوباره یادآور شوم که ارزشهای خبری مربوط به انتخابسوژه است، ولی عناصر خبری برای ارایه سوژه هستند. و باز یادآوری کنم در هیچ جای دنیا تامل تعمدی عکاس روی سوژه پذیرفتنی نیست، هرچند در ایران به شدت رایج است.
مرامنامههای عکاسی خبری:
تاکید میکنم طبق مرامنامههای معتبر بینالمللی وظیفه عکاس روایت است نه گزارشگری القایی.
من درسال ۷۴کتاب “خبر” را نوشتم با پیوستی که آنرا دوست دارم. آن پیوست اصول اخلاقی بینالمللی خبرنگاری است. متاسفانه هنوز در ایران مرامنامههای اخلاقی نداریم. نه دیدهایم و نه بلدیم. بعضی موارد وجود دارد که از نظر خبری در دنیا ممنوع است؛ ولی در ایران کاملا رایج است.
علاوه بر این، به غیر از مرامنامههای جهانی اکثر روزنامههای مطرح دنیا هم مرامنامهها و اصول اخلاقی مخصوص خودشان را دارند که درواقع حکم رمزهای رفتاری و راهبردی را برای آنها دارد. در این مقررات خیلی چیزها یادآوری میشود؛ مثلا در مرامنامه شیکاگو تریبیون حتی ذکر شده است که یک روزنامهنگار نمیتواند برای یک روزنامهی دیگر شرح عکس بنویسد.
در این موارد اخلاقی عکس گرفتن از حریم شخصی افراد ممنوع است و نمیتوان مثلا از مادری که در سوگ از دست دادن عزیزش نشسته یا میگرید، عکاسی کرد؛ مگر اینکه خواستهای عمومی باشد؛ اما در ایران این کار انجام میشود. یا مثلا شما به خوبی میدانید که وقتی یک فریم عکس را از پایین از یک سوژه بگیرید، او را با اقتدار به نمایش در میآورید، ولی وقتی این فریم را از روبهرو و در ارتفاع برابر با سوژه بگیرید، سوژه مورد نظر شما مثل دیگران به نظر میرسد، اما اگر از یکجای بلند عکس را بگیرید، سوژه کوچک به نظر میرسد.
مرامنامه میگوید که سعی کن در عکاسی، مضمون و عنوان، مقدم برعکس و عکاسی باشد و در واقع فتوژورنالیست باید با عکسش کمک کند به بینندگان و مخاطبان تا داستان را خودشان کشف کنند و خودشان قاضیان صحنه شوند.
بقیه ماجرا هم به اخلاقیاتی برمیگردد که مربوط به انجمن معروف NPPA انجمن عکاسان سراسری است.
برخی توصیه های NPPA از این قرار است:
۱) دقیق و جامع باش؛ در بازنمود سوژهها، دخل و تصرف نکن و براساس میل خودت نساز.
۲) اجازه نده فرصتهای عکاسی، در کار شما دخل و تصرف کنند؛ یعنی کسی نباید به شما بگوید من فلان کار را انجام میدهم و تو عکس بگیر.
۳) مهمترین اصل این است که رویداد را کامل ارایه کنید و فرامتن، یا بافت حاکم بر فضای عکاسی را در منتقل کنید. از کلیشهها پرهیز کند؛ مثل یک سری کلیشههای عکاسی، مثل غلبهی ترس، غلبهی خشونت، اینها درست نیست به خصوص اصرار عجیب بر غیرعادی عکاسی کردن نوعی دخل و تصرف است. چه کسی گفته است که انتخاب غیرعادیترین زاویهها بهترین نوع عکاسی است؟
حتی اگر این قاعده عجیب را پذیرفته اید، لااقل استریوتایپهای دیگران را نکنید و از کلیشهها پرهیز کنید. کلیشهسازی نکتهی مهمی است و تنها زاویهی دید نیست. آیا حق داریم در صحرای غربی عکاسی کنیم و فقط با چریکهای پولسیاریو عکاسی کنیم، این حق را نداریم. آیا اگر به جبههی جنگ رفتیم، فقط طرف قربانی را باید عکاسی کنیم، یا طرف دیگر را هم باید عکاسی کرد؟ اخلاق حرفه ایی میگوید از اینکه فقط با افراد و گروههای خاص در عکاسی سروکار داشته باشید، شدیدا بپرهیزید. درواقع خودتان را اسیر نگاه گروه یا شخص نکند تا او به شما بگوید که از کجا عکاسی کنید. کاری که بسیاری از شما انجام میدهیم.
۴) اخلاق حرفهیی میگوید خودت را به رسمیت بشناس و از جانبداری و تعصبات شخصی در عکاسی بپرهیز. اگر شما از یک سوژه خوشتان نمیآید این را به مخاطبان القاء نکنید. سخت است؛ ولی باید بپرهیزید.
۵) با همه سوژهها با احترام و شان انسانی رفتار کنید. ملاحظهی ویژهای نسبت به سوژههای آسیبپذیر به خرج دهید. منظور از آسیبپذیری تنها جنبه فیزیکی آن نیست. شاید کسی جهالت خود را در جلوی دوربینتان به نمایش درآورد؛
اصرار نداشته باشید تا آن را طعمه قلمداد کنید. پس نسبت به سوژهها ملاحظهی ویژهای به خرج دهید و نسبت به قربانیان جرائم و یا تراژدیها مهربان باشید. یعنی رحمِ خودتان را نسبت به قربانیان تراژدی فراموش نکنید و از همه مهم تر، تنها زمانی حریم شخصی را افشا کنید که عموم مردم نیاز به این کار دارند و ضرورت دیدن این صحنه قابل دفاع باشد.
۶) وقتی از سوژهای عکاسی میکنید، عمدا به سوژه کمک نکنید و عمدا تغییراتی را به صحنه اتفاق اعمال نکنید. به دیگر زبان، هیچ نوع از نفوذتان را بر روی رویداد اعمال نکنید. و این یعنی عدم مداخله عکاس در واقعیت.
۷) نکته مهم بعدی ادیت عکس است. در ادیت، باید تمامیت عکس حفظ شود؛ یعنی شاید در یک جایی لازم باشد کراپ کنید، اما باید توجه کنید که کراپ کردن، بر تمامیت عکس اثر میگذارد یا نه؟
ادیت عکس باید طوری صورت گیرد که به تمامیت عکسها آسیبی نزند و به محتوا و فضای حاکم بر عکس را هم آسیبی وارد نکند. به هیچ وجه در عکس دست کاری نکنید. چیزی را به عکس اضافه نکنید و سندیت آن را تغییر ندهید و به عبارت بهتر، آنرا مخدوش نکنید؛ چون بینندگان را گمراه میکند و سوژه را خدشهدار.
۸) به هیچ منبعی پول نپردازید؛ چه به منبع و چه به سوژه. یا به صورت مادی پاسخ لطفشان را ندهید. حتی در ازای اطلاعاتی که به شما میدهند و یا مشارکتی که برای رسیدن به سوژه انجام میدهند.
۹) کادویی را نپذیرید، لطفی را نپذیرید. غرامت را هم نپذیرید. از کسانی که ممکن است در پوشش خبری و عکاسی ما اثر بگذارند، هیچ چیزی نپذیرید.
۱۰) هیچ وقت عمدا در مسیر روزنامهنگار دیگری سابوتاژ و خرابکاری نکنید. رقابت باید منصفانه باشد و ایدهآل این است که فتوژورنالیست تلاش کند برای دفاع از حق دسترسی برای همه همکارانش.
نکات مهم:
* نکته اول:
یکی از نکات مبتلابه عکاسی خبری تحولات تکنولوژیک در ابزارهای عکاسی است. موبایلهایی که با دقت
۵مگاپیکسل عکاسی میکنند یا دوربینهای فول اتوماتی که امروز در بازار وجود دارند، چه تاثیراتی بر عکاسی میگذارند؟ اینها چه تاثیری بر مرزهای موجود میان عکاسان آماتور و حرفهیی میگذارند؟
امسال یکی از بیرونقترین دورههای عکاسیهای در مسابقات المپیک زمستانی ایتالیا بود، چرا؟ چون موبایل به دستها، دوربین به دستها و به طور کلی آماتورها و بلاگرها پیش از آنکه عکاسان حرفهیی بخواهند از پیستها و کوهها پایین بیایند، عکسها را برده و لود هم کرده بودند آماتورها امسال حتی به آژانسها هم ضربه زدند. پس به عنوان فتوژورنالیست باید تحولات تکنولوژیک در ابزارهای عکاسی را و تاثیرات آنها را بر کارتان تعقیب کنید.
* نکته دوم:
نکته مهم دیگری که میخواهم به آن اشاره کنم بحثی است که به عکس و تکنولوژی کاری ندارد و آن فرامتن عکاسی است. در عکاسی خبری باید به فرامتن عکس جداگانه نگاه کنیم. الزاما بهترین عکاس آن نیست که به یک آژانس خارجی بپیوندند؛ هرچند در تفکر ایرانی این است که اگر کسی عضو فلان آژانس شده پس عکاس خوبی است. پرسش من این است که آیا اگر کسی جزو یک آژانس بین المللی عکاسی شده است، الزاما عکاسیاش هم ارزشمند شده است؟
خیلی از عکاسانی که به آژانسها میپیوندد به تدریج و گاه ناخواسته به کادربندیهایی کشیده میشوند که آژانس آنها را میخواهد. به عبارت دیگر در نظر گرفتن فرامتن عکس یعنی اینکه مخاطبان را به نگاه مورد نظر آژانسها نفروشیم.
مگر میشود برای مثلا یک آژانس آمریکایی عکس کارکرد و برایش عکسهای نظامیان آمریکایی کشته شده در جنگ عراق را فرستاد؟ شما همگی عکاس هستید، آیا حتی یک فریم عکس از یک نظامی آمریکایی کشته شده در سالهای جنگ عراق را دیده اید، یا در جریان اشغال کویت را، مگر از کشتههای آمریکایی عکسی در دنیا گرفته نشده است؟ چرا حتما گرفته شده اما مخابره نمیشود
* نکته سوم:
فعال باشید مثل یک دانشجوی روانشناسی، جامعه شناسی. مگر میشود کسی فتوژورنالیست باشد؛ ولی کتاب روانشناسی و جامعه شناسی نخواند. باورش سخت است که بدون مطالعه در این حوزهها، از عکس چیزی بیرون بیاید. در این صورت قول میدهم که اگر دوربین را بیندازید و صبح بروید و بعداز ظهر بیایید، اتفاقی رخ نمیدهد. باید مثل یک دانشجوی رشته سیاست و هنر و غیره اطلاعات کسب کنید.
روانشناسی، جامعهشناسی، سیاست و هنر تعمدی است، چون یکی از جنبههای عمومی در عکاسی خبری است و یکی از جنبههای پرکشمکش پشت صحنه است. لازم است بدانید با چه منظوری یک گفتوگو انجام میشود. مساله مهم دیگر بعد هنری قضیه است. به صرف اینکه من دوربین در دست گرفتم، عکاس نمیشوم. ولی در یک لحظه میتوانم عکاس را جابگذارم؛ اگر این جنبههایی که گفتم را در زندگی حرفه یی رعایت کنید. پس تا میتوانید تلاش کنید تا به بینش منحصر به فرد دست یابید. آن لحظه است که همه متوجه میشوند که چه کسی عکس را گرفته است، چون ویژن (vision) آدمها متفاوت است.
* نکته چهارم:
سعی کنید با تلاش سیری ناپذیری رویدادهای جاری را تعقیب کنید. حتی رسانههای بصری همزمان را.
پس تعقیب رویدادها و دیدن مداوم رسانههای بصری الزامی است.
* نکته پنجم:
عکاس خبری لازم است از درگیر شدن با سیاست، یا جنبشهای مدنی و تجارب دیگران پرهیز کند. چرا؟
برای اینکه نباید در واقع اسیر قالبهای فکری و یا استریوتایپهای گروهها یا افراد شود؛ یا اینکه به اشتغالی تن ندهید که منجر به سازش شما در رفتارهای حرفهای شود، یا به شما قیافهی سازش بدهد؛ چون شما روزنامهنگار مستقل هستید.
* نکته ششم:
تکرار یک بحث جدی است؛ و آن این که تمام تلاشتان را به کار ببرید که غیرمهاجم باشید. در مواجهه با سوژهها فروتن باشید و خلوت شخصی کسی را به هوای عکاسی حرفهای بر باد ندهید.
* نکته هفتم:
سعی کنید که احترام بگذارید به تمامیت لحظهی عکاسی (عدم مداخله درصحنه) و احترام بگذارید به یکپارچگی لحظهی عکاسان دیگر.
* نکته هشتم:
تلاش کنید تا با ارائهی نمونههای شخصی و مثالزدنی، روحیه و استانداردهای بالای یک عکاس با اخلاق و یک فتوژورنالیست را حفظ کنید. سعی کنید وقتی با شرایط متفاوت و نا آشنا مواجه شدید که در آن انتخاب اقدام درست؛ نامشخص و گنگ است، با کسانی مشورت کنید که در زندگیشان استانداردهای بالای حرفهای را به نمایش گذاشته اند؛
یعنی کسانی که قدیمیتر و کارکشته تر از خودتان باشند، میخواهم بگویم که وقتی فرضا ۲۰فریم گرفتید فکر نکنید میتوانیید جایگاه عکاسی را که قدیمتر است به آسانی بگیرید. نه، او دارای تجاربی است که شما به راحتی آنها را به دست نخواهید آورد.
و بالاخره فتوژورنالیستها باید پیوسته راجع به رشتهشان بخوانند و اخلاقیاتی را که راهنمای حرفهشان است؛ مطالعه کنند.
شاید دوست داشته باشید
اخبار
سومین جشنواره اقوام ایرانزمین فراخوان داد
منتشر شده
1 سال پیشدر
فوریه 4, 2023توسط
مهتاب مویدسازمان جهاد دانشگاهی لرستان سومین جشنواره سراسری اقوام ایرانزمین را در سه بخش علمی، فرهنگی و هنری برگزار میکند.
به گزارش چاپ و تبلیغات آنلاین به نقل از ایسنا، محورهای بخش هنری ویژه دانشجویان مسابقه عکاسی، مسابقه حروفنگاری(تایپوگرافی) نام مقدس ایران است.
محورهای بخش فرهنگی برپایی نمایشگاه آثار منتخب، برپایی نمایشگاه صنایعدستی اقوام، اجرای گروههای آیینی و سنتی، بازدید از آثار تاریخی لرستان و محورهای بخش علمی با رویکرد لرستانشناسی، برگزاری کارگاهها، سمینارها و بازدیدهای علمی است.
وحدت اقوام ایرانزمین، پرتره و سبک زندگی اقوام ایرانزمین (پوشش، خوراک، مسکن)، مشاغل اقوام ایرانزمین، جاذبههای تاریخی و گردشگری ایرانزمین، جایگاه نمادها و شاخصهای ملی نزد اقوام ایرانزمین، جایگاه اقلیم، محیطزیست و منابع طبیعی نزد اقوام ایرانزمین، آداب، سنن و آیینهای اقوام ایرانزمین از موضوعات جشنواره است.
موضوع ویژه این جشنواره لرستانشناسی است و به نفرات برتر اول تا سوم به ترتیب ۳۰ میلیون ریال، ۲۰ میلیون ریال و ۱۰ میلیون ریال بههمراه تندیس جشنواره اهدا خواهد شد همچنین از ۲۰ اثر برگزیده هر بخش نمایشگاه آثار منتخب برپا و برای برگزیدگان گواهی شرکت در نمایشگاه صادر میشود.
مهلت ارسال آثار ۲۰ فروردینماه ۱۴۰۲ و زمان برگزاری جشنواره دهه پایانی اردیبهشتماه ۱۴۰۲ تعیین شده است.
آدرس دبیرخانه، خرمآباد، میدان ۲۲ بهمن، بلوار جام جم، کوی جهادگران، نبش خیابان صدرا، ساختمان معاونت فرهنگی سازمان جهاد دانشگاهی لرستان و شماره تماس: ۰۶۶۳۳۲۱۴۷۳۳ است.
همچنین علاقهمندان شرکت در این جشنواره میتوانند به پایگاه اینترنتی به نشانی https://roytab.ir/iranzamin۳ مراجعه کنند.
مارسل پروست رمان نویس فرانسوی در بیوگرافی خودش نوشته است:
سفر برای اکتشاف دنیاهای جدید بازدید از سرزمینهای جدید نیست، بلکه یافتن چشمهایی جدید است. این نصیحت پروست، پندی برای زندگی بوده، ولی میتوان آنرا به عکاسی در سفر نیز تعمیم داد. اخیرا من دارم سعی میکنم که با چشمهایی جدید یا نگاهی تازه، عکاسی کنم. در این مقاله شرح خواهم داد که برای یک سفر عکاسی یا گرفتن عکسهایی جالب در یک سفر چه باید کرد.
چند سال قبل، من از کارم کناره گرفتم تا به صورت تمام وقت به گرفتن سلسله عکسهایی بپردازم که برای نوشتن کتابی در زمینه راهنمایی عکاسان در سفر بنام اسرار عکاسی احتیاج داشتم. انجام این کار ابتدا خیلی سر راست و راحت به نظر میرسید، من تنها نیاز داشتم تا از نماهای کلاسیک در مناطق مورد نظرم عکاسی نمایم. ولی به زودی فهمیدم که دیدگاه آماتوری من برای انتشار یک راهنمای مناسب، کافی نیست!
یک کتاب عکاسی به عکاسهایی بالاتر از یک آلبوم شخصی نیاز دارد و من میبایست عکاسهایم را قویتر، رنگینتر، مهیجتر و امیدوارکنندهتر میکردم. در طی این مطالعه و بررسی، من توانستم ابعاد مختلف این مهارت را که برای حرفهای شدن نیاز بود کشف نمایم و بتوانم عکسهایی بگیرم که برای انتشار مناسب باشد، نه اینکه تنها به درد ثبت خاطرات گذشته بخورد. همانند آنچه که پروست گفت، من به مناظر و مکانهای جدید برای عکاسی نیاز نداشتم، بلکه نیاز به چشمهایی جدید یا نگاهی تازه داشتم.
اولین گام
اولین گام این بود که هدف خودم را بهتر بشناسم. من شروع به مطالعه کتابهای سفرنامه و مجلات راجع به مسافرت نمودم تا دریابم چه جور عکسهایی به نظرم جالبتر میآیند. بقول معروف کار را از انتها آغاز کردم. من بهترین عکسهایی را که میبافتم تجزیه و تحلیل میکردم تا بفهمم که راز زیبایی و جذابیت آن کار در چیست و چرا این عکسها، از عکسهایی که من میگیرم جذابترند. این کار خیلی وقتگیر بود ولی من این کار را برای بهبود عکاسیاتان به شدت توصیه میکنم. عکسهایی که من را جذب میکرد رنگهایی زنده، ترکیببندی ساده، استفاده مناسب از نور، نمایش عمق سه بعدی و نگاهی غیر معمول و جالب به یک مکان معروف و شناخته شده داشتند.
بعد از اینکه دریافتم به دنبال چه چیزی هستم، به مطالعه کتابها و مجلات عکاسی پرداختم تا مهارتهای مورد نیازم را یاد بگیرم. قدم نهایی این بود تا آموزههایم را به عمل برسانم، و با انجام تمرین و گرفتن عکسهای فراوان به مهارت عملی لازم برسم. مانند بسیاری از مهارتها، در عکاسی نیز تمرین کار را کامل میکند و تمرین بخش لذتبخش کار است. من در این مرحله مرتب از نتیجه کار خود نکات جدیدی میآموختم و با مقایسه کارهایم با کارهای دیگران که برایم جالب بودند، نکات قوت و ضعف عکسهای خودم را مشخص میکردم. در این نوشتار به پنج نکته که شما را در بهبود عکسهای سفرتان کمک مینماید اشاره خواهم نمود.
۱- تاثیرگذاری عکس
یک عکس عالی چشمها را میرباید و شما را مجبور میکند از مرق زدن کتاب دست برداشته و به عکس خیره شوید. در حالی که ممکن است یک عکس هزاران کلمه حرف داشته باشد، ولی من فکر میکنم یک عکس خوب عکسی است که بیننده با دیدنش بی اختیار و از روی تعجب بگوید :وای!
کلید تاثیرگذاری بصری در ۴ چیز است: سادگی، رنگ، نور و عمق
۱- ۱- سادگی.
من وقتی به بسیاری از عکسها نگاه میکنم، چیزی که بیشتر از بقیه فدا شده است سادگی است و عکس درهم و برهم است. برای القای یک پیام واضح باید یک عبارت ساده و موجز بگویید: کم گوی و گزیده گو!
بخشهای غیر ضروری عکسهایتان را ببرید و توجه بیننده را به سمت اساسیترین اجزاء عکستان معطوف نمایید. تنها برای اینکه سوژه مورد نظرتان پس زمینه ای داشته باشد، بخشی از اطراف آنرا باقی بگذارید. درهم ریختگی را از عکستان دور کنید، بخصوص آنرا از لبههای عکس دور نمایید. به سادگی با گرفتن عکسی از فاصله نزدیکتر به سوژه و استفاده از یک لنز زاویه باز و یا زوم بیشتر با یک لنز تله میتوانید المانهای ناخواسته را از کادرتان خارج کنید.
مثلا من هنگام عکاسی از یک بنای زیبا دوست دارم از یک پیش زمینه قوی و یک لنز ۲۸ م.م. استفاده نمایم. ساختمان را در یک سوم بالای عکس قرار میدهم و دو سوم باقیمانده عکس را با گلهای رنگی یا استخر جلوی آن پر میکنم. من دوست دارم که پایین کادر را با آن زیبایی بی پایان ببندم. ضمنا با استفاده از یک دیافراگم کوچک مثل f22 همه چیز را در فوکوس نگاه میدارم.
۱-۲ – رنگ.
راه مورد علاقه من برای افزایش تاثیر پذیری عکسها، پررنگ و زنده کردن رنگها است. من عکسهایی که در آن قرمزی ماشینهای مسابقهای، آبی آرام بخش آسمانی، زردهای با طراوت و سبزهای دلپذیر دارند را دوست دارم. باز تاکید میکنم، سادگی کلید تاثیر گذاری است، سعی نمایید برای تاثیرگذاری بیشتر تعداد و نوع رنگهای موجود در عکستان را حداقل نمایید. بطور کلی عکس، یک موضوع اصلی دارد و یک رنگ اصلی. تنها بر روی یکی از سه رنگ اصلی تمرکز نمایید:قرمز، آبی یا زرد. این رنگهای غالب بهترین توازن را با رنگهای مکمل خود برقرار مینمایند:قرمز با سبز، آبی با نارنجی و زرد با بنفش.
برای سالهای متمادی، من از رنگهای چشمگیر در عکسهایم استفاده نمیکردم و این بسیار مخرب بود. از انواع فیلتر و محدودهبندی نور استفاده میکردم، ولی هیچکدام درست کار نمیکرد. ولی بالاخره راز کار را پیدا کردم که در یک کلمه نهفته بود: رنگهای شاداب و زنده (Velvia). با استفاده از اسلاید رنگی با رنگهای شاداب و اشباع ناگهان عکسهای آماتوری بی رمق من به عکسهای حرفه ای با رنگهای زنده تبدیل شد. این دریافت شبیه یک الهام حیات بخش بود.
(در دوربینهای دیجیتال معمولا یک مد رنگی Velvia وجود دارد که رنگهایی با اشباع بیشتر و غنیتر ایجاد میکند.- م.)
دو حربه دیگر برای زندهتر کردن رنگها وجود دارد که هر دو بسیار سادهاند. اول این از یک فیلتر پلاریزه استفاده نمایید که قیمت بالایی هم ندارد. من در بیشتر عکسهای روز در هوای آزاد، از فیلتر پلاریزه برای پررنگتر کردن آبی آسمان استفاده میکنم. ضمنا این فیلتر انعکاس سطوح را کم میکند و باعث میشود تا رنگ سطوح درخشان و زندهتر به نظر آید. دوم اینکه عکستان را در طیفهای متوسط تنظیم نمایید. برخلاف چشم انسان، فیلم عکاسی دارای محدوده دینامیکی کوچکی است که فقط میتواند محدوده باریکی از سطوح روشنایی را ثبت نماید. بنابر این سعی نمایید اجزائی را که از سایرین خیلی روشنتر یا تیرهتر هستند در نظر نگیرید و طیفی متعادل در میان کادر را برای نورسنجی استفاده نمایید.
۱- ۳- نور.
استفاده خوب از نور رمز عکسهای برنده است. استفاده موثر از نور روز میتواند رنگهای عکستان را نیز بهبود بخشد. رمز عکسهایی مانند عکسهای نشنال جئوگرافیک این است که وقتی نور خورشید طلائی است – ساعات ابتدایی بعد از طلوع آفتاب یا نور قبل از غروب – عکس بگیرید. عکاسان حرفهای این زمان را ساعات جادوئی مینامند.
با نزدیک شدن خورشید به افق، نور خورشید مجبور است مسیر بیشتری را در هوا و از جمله از میان لایه ازون، گرد و غبار و بخار آب عبور نماید. بنابراین طول امواج واقع در انتهای طیف آبی پراکنده شده بیشتر از امواج واقع در انتهای طیف قرمز جذب میشوند. بنابر این نور خورشید ابتدا به زردی و سپس رفته رفته به سرخی میگراید. این نور طلایی منظره شما را با رنگی آتشین نقاشی نموده و تصاویری حیرتانگیز ایجاد میکند. ضمنا نور کمتر محدوده روشنایی منظره را کمتر نموده و به دوربین امکان ثبت بهتر رنگها را میدهد.
۱- ۴- عمق.
در عسکهایتان اجزایی که عمق را نشان میدهند بگنجانید تا عکسهای دو بعدی را به سه بعدی تبدیل نمایید. مثلا با ترکیب یک پس زمینه جداگانه با یک سوژه بسته، سوژه و زمینه آن را در صفحات جداگانهای قرار دهید. دنبال یک سری خطوط راهنما همانند یک دیوار، نرده یا جاده بگردید تا بیننده را به درون عکس بکشید. با عکاسی در ساعات جادوئی با ایجاد سایههای طویلتر شکل و بافت بهتری ایجاد نموده و به جدایی سوژه از زمینه کمک مینماید.
۲- تحقیق نمایید.
هر چه بیشتر در مورد محل مورد عکاسی تحقیق نمایید عکسهایتان بهتر خواهد شد. قبل از بازدید از یک محل، دنبال مطالبی در مورد آنجا بگردید. بسیاری از شهرها و کشورها و مناطق توریستی دارای سایت یا دفاتر خاصی هستند که میتوانند اطلاعات خوبی به همراه عکسهایی از مکان مورد نظر در اختیار شما قرار دهند. دفترچههای رنگی راهنمای مسافرین و کتابهای عکس مکانهای مورد نظر دارای عکسهای زیادی از آن منطقه خواهد بود. ضمنا میتوانید با استفاده از چند کلمه کلیدی خاص، به جستجوی مطالب و عکسهای منطقه مورد نظر در اینترنت بپردازید.
وقتی به محلی وارد میشوید، قفسه عکسهای کارت پستال، کتابهای عکس یادگاری، دفاتر محلی اطلاعات توریستی را جستجو کنید و با رانندگان تاکسی و خدمه هتل صحبت نمایید تا اطلاعات بیشتری در مورد محل به دست آورید و آماده بکارگیری دوربینتان شوید.
من قبل از بازدید از هند، یک کتاب عکس پیدا کردم با عکسی فریبنده از تاج محل که از روی رودخانه گنگ گرفته شده بود. وقتی من به آن محل معروف رسیدم هیچکس حتی کارکنان اطلاعات توریستی نمیدانستند که چگونه میتوان به رودخانه دسترسی پیدا کرد. بطور اتفاقی یک راننده تاکسی اطلاع داشت و توافق کرد که قبل از طلوع آفتاب مرا به آنجا ببرد. ما از میان یک کوچه باریک گذشتیم و به لب رودخانه رسیدیم که در آنجا همه چیز ویرانه و متروکه بود و جز یک خانه کوچک چیزی وجود نداشت.
درست هنگامی که خورشید شروع به طلوع کرد، مردی از آن خانه برای سیگار کشیدن بیرون آمد. بعد از اجازه گرفتن از او، چند عکس از او که از طلوع آفتاب و پک زدن به سیگار لذت میبرد گرفتم. این عکس که در آخرین سفر آماتوریام گرفتم یکی از عکسهای مورد علاقه من است و در زمره یکی از عکسهای مورد توجه و پرمباحثه نشنال جئوگرافیک قرار گرفت.
۳- منطقه را بگردید.
قبل از گرفتن عکس، ۲-۳ ساعت در محلهای اصلی مورد نظر بگردید. لیستی از نماهایی که باید عکاسی کنید تهیه نمایید و با استفاده از نقشه برنامه ریزی نمایید تا چگونه محلهای مختلف را در بهترین شرایط نوری اشان مجددا جهت عکاسی بازدید نمایید. معمولا بهتر است محلهایی که رو به شرق هستند را در صبح هنگام یکه خورشید در شرق طلوع میکند عکاسی نمایید و محلهایی که رو به غرب هستند را در بعد از ظهر. (در نیمکره شمالی محلهایی که رو به جنوب هستند در زمستان هنگام طلوع خورشید که خورشید جنوبیتر است دارای نور بهتری هستند و مکانهایی که شمالی هستند در تابستان که خورشید شمالیتر است نور مناسبتری دارند.)
برای اینکه موقعیت خود را خوب بشناسید و ارزش آنرا احساس نمایید وقت کافی بگذارید. بیشتر مردم عادت دارند یک عکس بگیرند و سپس به سمت موقعیت دیگری حرکت کنند، ولی من توصیه میکنم زمان بیشتری در جای خود بمانید و منظره را از درون منظره یاب دوربین خود بررسی نمایید. برای پیدا کردن زمینه و پیش زمینه بهتر و نیز تغییر کادر و ترکیببندی عکس جوانب کار را بررسی نمایید.
من وقتی در حال عکاسی کلیسای میسیون دولورز در سانفرانسیسکو بودم یک گروه توریستی وارد کلیسا شد. هر کدام از توریستها تعدادی عکس استاندارد از کلیسا گرفتند و آنجا را ترک کردند. من بیشتر توقف کردم و سالنهای جانبی و معماری پر زرق و برق اسپانیایی آن را با دقت بررسی کردم. این زمان اضافی که من صرف کردم باعث شد تا عکسی که از این سالن گرفتم به عنوان عکس روی جلد کتاب رسمی راهنمای بازدید کنندگان از سانفرانسیسکو انتخاب شد.
۴- هویت عکس را مد نظر داشته باشید.
هنگامی که من انتشار عکسهای سفرم را شروع کردم متوجه شدم که همه ویرایشگران عکس در عکسها به دنبال موضوع مشترکی میکردند: مردم. با اضافه کردن یک یا دو نفر از مردم هر منطقه در عکسها یک نقطه ارتباط قوی برای بیننده بوجود میآید، انگار که خودش را در آن محل احساس میکند. همچنین با این کار احساسی از اندازه اشیاء و اجزاء عکاسی شده برای بیننده بوجود میآید، مثلا با وجود چند نفر در محوطه یک بنای قدیمی یا پای یک آبشار بیننده بزرگی و ابعاد آنها را متوجه میشود.
ضمنا در این سفرها، فستیوالها، کارناوالها یا مراسمی که مردم در آن حضور دارند از دست ندهید، معمولا لباسهای رنگارنگ یا محلی و آداب و رسوم هر منطقه مناظری خوشایند و جذاب را برای عکس شما فراهم میآورد.
۵- به دنبال تنوع باشید
تنوع بخش مهمی از زندگی و همچنین عکاسی است. تصور نمایید که عکسهایتان به عنوان یک گروه عکس چطور به نظر میرسند. سعی نمایید تا شیوههای مختلفی برای عکاسی انتخاب نمایید، مناظر زاویه باز را با تصاویر خاص دارای جزئیات دقیق ترکیب نمایید، عکسهای روز را با شب و عکسهای پرتره را با عکسهای انتزاعی… خلاصه اصل تنوع را در نظر داشته باشید.
وقتی در یک شهر گردش میکنید، دنبال چند دسته از موضوعات مختلف باشید، نظیر علائم، چشماندازها، لحظات خاص، ساختمانها، مردم، مناظر خیابانی، فستیوالها، مکانهای مقدس و عبادتگاهها، سواحل دریاچهها و مناظر دریا، غذاها و غیره. خود را محدود به عکاسی از یک موضوع تنها مثلا ساختمانها نکنید. به دنبال نماهای غیر مرسوم از مناظر و سوژههای مشهور باشید، مانند نماهایی که چند نماد تصویری را یکجا نشان میدهند. مثلا من در لندن سعی کردم یک کافه مدرن را همراه با یک باجه تلفن قدیمی در یک عکس بگیرم.
به یاد داشته باشید وقتی شما عکسهایتان را به دوستان و خانوادهاتان نشان میدهید، میخواهید داستان سفرتان را تعریف نمایید. بنابر این فراموش نکنید که بخشهای عادیتر سفرتان را هم به تصویر بکشید، پیزهایی مثل نشانهها، حمل و نقل و رستورانها تا بتوانید آنچه را که دیدهاید برای آنها بازگو نمایید و تنوع بیشتری به کار خود ببخشید.
من امیدوارم که این نوشتار مختصر به شما ایده جدیدی بدهد تا آنرا در سفر بعدی خود تجربه نمایید. این نکات عکاسی مرا در حد قابل توجهی بهبود دادند. فقط آنچه را که پروست گفت به خاطر داشته باشید: تنها به دنبال مناظر جدید نباشید، بلکه دنبال چشمهای جدید برای دیدن باشید.
در بخش دوم به بحث آماده سازی مقدمات و تهیه عکسهای پانوراما خواهیم پرداخت.
۲- مقدمه چینی برای عکاسی پانوراما
انتخاب نقطه مناسب برای عکاسی:
اگر هدف اصلی شما برای گرفتن یک عکس پانوراما چاپ کردن آن است، پیشنهاد میکنم از قرار دادن دوربین در نزدیکی کنارههای منظره دوری کنید.
برای مثال، اگر شما دوربین را نزدیک به لبه پلی قرار میدهید، به طور خود به خود قسمتی از پل ناپدید خواهد شد. بنابراین شما یک منحنی ناقص در عکس پایانی خواهید داشت.
اگر ازیک لنز واید استفاده میکنید سعی کنید در کادر خود از المانهای پویا استفاده کنید. اگر در منظره شما یک آفتاب شدید قرار داشت که باعث به وجود آوردن مشکل در نوردهی میشد سعی کنید نقطه ای را برای عکاسی انتخاب کنید که خورشید پشت جسمیپنهان شود. برای مثال میتوانید خورشید را پشت درخت، ساختمان یا مجسمه ای قرار دهید.
در ادامه به بررسی چند عکس پانوراما میپردازیم.
عکاسی پانوراما بدون استفاده از سه پایه:
برای بدست آوردن نتیجه خوب بدون استفاد از سه پایه، مطمئن شوید که روی یک نقطه ایستاده اید و در هنگام چرخیدن و عکس گرفتن دوربین را نزدیک خود (نقطه چرخش) گرفته اید.
در هنگام عکسبرداری از جای خود تکان نخورید و به سمت جلو و عقب نروید، سعی کنید آرام و استوار باشید. کاری که شما میکنید همان شبیه سازی پایه دوربین است: یعنی دوربین را تراز و استوار نگه داشتن و چرخاندن آن حول یک نقطه ثابت. تمام این نکات به شما کمک میکند تا پانوراماهای خوبی بیافرینید.
۳- عکس گرفتن برای ایجاد یک تصویر پانوراما
چه تعداد عکس نیاز است؟
هر عکس باید نزدیک به ۵۰% یا حداقل ۳۰% با عکس قبلی و بعدی اشتراک داشته باشد.
دقت داشته باشید که برای میزان اشتراک با عکس بعدی اهمیت ندارد که دقیقا چه مقدار اشتراک قرار میدهید و یا حتی مقدار این اشتراک میتواند بین هر جفت عکس متفاوت باشد، بنابرین فقط مقدار اشتراک را حدس بزنید کافی است. اگر فکر میکنید که به ۱۰ عکس نیاز دارید اما ۹ یا ۱۱ عکس میگیرید اهمیتی ندارد.
اما اگر میخواهید تعداد عکس مورد نیاز را به طور دقیق پیدا کنید طبق فرمول زیر محاسبه کنید.
اولین کار این است که مقدار میدان دید افقی ( HFOV ( Horizontal Field of View را برای عکستان پیدا کنید که بستگی به جهت دوربین دارد. ( عکستان عمودی یا افقی باشد )
اگر از دوربین ۳۵mm استفاده میکنید این مقدار برابر است با:
بعد از بدست آوردن مقدار HFOV به وسیله فرمول زیر تعداد عکس مورد نیاز را بدست بیاورید، توجه داشته باشید فرمول زیر فقط برای پانورامای ۳۶۰ درجه با ۵۰% اشتراک بین عکس میباشد.
Number of images to take = 36000 / ( 50 * HFOV )
فرمول دیگر برای بدست آوردن تعداد عکس با مقدار اشتراک و زاویه نمای پانورامای متغیر میباشد، فرض میکنیم P مقدار درصد اشتراک و A زاویه نمای پانوراما.
Number of images to take = 100 * A / ( (100 – P) * HFOV )
بدین ترتیب شما میتوانید تعداد عکسها را حساب کنید.
عمق میدان:
به دلیل اینکه عکسهای پانوراما میدان دید وسیعی را در بر میگیرند باید از ابتدای منظره تا افق دور دست منظره کاملا شارپ و واضح باشد، در نتیجه نیاز به عمق میدان زیادی میباشد. میتوانید با Hyper Focal Distance بیشترین عمق میدان را بدست آورید.
به یاد داشته باشید در مواقعی که در فضای داخلی عکاسی میکنید نیازی ندارید که فراتر از دیوارهای اتاق کانونی باشد و در نتیجه میتوانید برای کاهش زمان نوردهی از دیافراگمهای باز استفاده کنید.
در هنگام عکاسی مقدار کانونی خود را تغییر ندهید زیرا باعث تغییر در میدان دیدعکس میشود و بسیاری از نرم افزارها نمیتوانند از پس این تغییر بر آیند.
پس در پایان نیاز دارید به:
۱٫تصمیم بگیرید که چه مقدار عمق میدان نیاز دارید.
۲٫مطمئن شوید تنظیماتتان برای تمام تک عکس پانورامایتان مناسب است یا خیر.
تعادل سفیدی:
بعضی دوربینهای دیجیتال میتوانند رنگها را که در اثر تابش نور به وجود میآیند را اصلاح کنند. برای مثال نور تنگستن باعث بجود آمدن رنگ زرد در سراسر عکس میشود.
اگر از منظره ای عکاسی میکنید که چندین نور ترکیبی دارد دوربین برای هر عکس تعادل سفیدی مختص به همان عکس را تنظیم میکند. بنابر این شما در آخر هنگام ادغام کردن آنها به مشکل برخواهید خورد زیرا رنگها در هر فریم متفاوت است.
باید یک تعادل سفیدی برای تمام عکسهایتان داشته باشید پس بهترین تعادل سفیدی را برای عکسهایتان به صورت دستی انتخاب کنید. به این ترتیب که از منظره چندین بار با تعادل سفیدیهای مختلف عکس بگیرید و در آخر ببینید کدام بهترین است.
البته اگر با فرمت RAW عکاسی میکنید دیگر مشکل تعادل سفیدی نخواهید داشت زیرا با نرم افزارهای RAW Processing میتوانید هنگام پردازش عکس بهترین تعادل سفیدی رو انتخاب کنید.
کنتراست و روشنایی (نور دهی) :
مشکلات و اختلافات نوری بر اساس موارد زیر میباشد:
۱- مناطقی که سایه زیاد و نور شدید میباشد، اختلاف نوری زیاد بین روشنایی و سایه ها.
۲- در بخشی از منظره نور مستقیم وارد دوربین شود.
من این روش را مناسب دیدم که دوربین را بگردانم در حالی که شاتر را تا نیمه نگه داشتهام در این صورت دوربین در حال فوکوس کردن و همچنین در حال نور سنجی میباشد و به راحتی میتوانم جاهایی که به مشکل بر خواهم خورد را ببینم. اگر نور دهی تغییر کند مطمئنا به مشکل بر میخوریم. اگر اجازه بدهیم که دوربین در مورد نورسنجی تصمیم بگیرد یقینا هر فریم پانوراما به نور ایده آل ثبت میشود، اما این باعث میشود که در قسمتی از عکس که نور زیاد است سایهها تاریک ودرعکس بعدی که نور کم است سایهها روشن ثبت شوند. این به این معنا است که هنگام ادغام عکس به مشکل بر خواهیم خورد.
نرم افزارهای مختلف از عهده این اختلاف تضاد بر نخواهند آمد بنابراین روش زیر را پیشنهاد میکنم.
من از روش ۱ Stop استفاده میکنم، یعنی اجازه میدهم نوردهی تا ۱ Stop تغییر کند، برای مثال اگر میانگین نوردهی با سرعت ۱/۳۰s باشد سپس دیگرعکسها نباید کمتر از ۱/۶۰s یا بیشتر از ۱/۱۵s باشد.
بهترین کار اینست که مناطق روشن و تاریک را نورسنجی کنید وسپس میانگین آنرا بدست بیاورید و با استفاده از روش ۱ Stop میتوانید مناطق تاریک را کمیروشنتر و مناطق روشن را کمیتاریکتر ثبت کنید.
همانطور که در تصویر میبینید عکسهایی که نور شدید در آن وجود ندارد، سرعت شاتر را پایین بردهام و عکسهایی که نور شدید وجود دارد سرعت شاتر را بالا بردهام. اگر اجازه میدادم دوربین به طور خودکار ار فریمیکه دارای نور شدید است عکاسی کند یک عکس ضد نور به وجود میآمد، مانند عکس شماره ۱ در تصویری که دوربین روی مد خودکار بوده.
اگر دوربین شما دارای تنظیم دستی است، میتوانید نوردهی را تغییر بدهید. اگر این طور نیست و نمیتوانید این کار را انجام بدهید بهترین کار اینست که نوردهی را بر اساس منظره تنظیم کنید و سپس با استفاده از AE Lock تمام عکسهای شما با تنظیمات یکسانی به وجود میآیند.
نور پردازی در پانوراما:
اگر منظرهای که میخواهید عکس بگیرید دارای نور خوبی نباشد دوربینتان فوری استفاده از فلاش را پیشنهاد میکند.
توصیه میکنم که از فلاش روی دوربین استفاده نکنید، به دو دلیل:
۱-فلاش سرخود دوربین پوشش میدانی محدودی دارد. زمانی که از لنز واید استفاده میکنید به هنگام فلاش زدن، قسمتی ازنور آن به لنز بر خورد میکند و باعث افتادن سایه لنز در عکس میشود.
۲- فلاش سایههای شدیدی به وجود میآورد و موقع ادغام روی هم نمیافتند زیرا سایهها با چرخش دوربین تغیر میکند.
پیشنهاد من برای نور پردازی:
۱- از رفلکتورهای بزرگ استفاده کنید و نور فلاش را به آن بتابانید، زیرا در این صورت نور ملایمیبه وجود میآید.
۲- اگر در اتاق دارید عکاسی میکنید که دارای دیوارهای مناسبی است، از دیوار پشتتان به عنوان رفلکتور استفاده کنید، اما مراقب باشید که به هنگام استفاده از لنز واید سایه خودتان و دوربینتان در کادر نیفتد.
۳- اگر در فضای داخلی عکاسی میکنید، تمام چراغها را روشن کنید تا نور مناسبی برای عکاسی داشته باشید. اما مراقب نورهای مخلوط باشید زیرا باعث به وجود آمدن سایههای زیاد و ته رنگ زرد میشود به خصوص لامپهای تنگستن.
۴- از استدیو فلاش با رفلکتور یا سافت باکس استفاده کنید، اما دقت داشته باشید هنگام عکاسی آنها را حرکت ندهید. زیرا با تغییر آنها سایهها تغییر میکنند و به هنگام ادغام به مشکل بر میخورید.
۵- از نوردهی طولانی استفاده کنید.
اگر شک دارید دو بار عکس بگیرید:
بعضی اوقات در عکستان پنجرهای وجود داردکه میخواهید بدون فرا یا فرو نوردهی شدن، منظره پشت آنرا ثبت کنید. نور دهی که شما برای داخل اتاق در نظر میگیرید ممکن است برای نمای بیرون پنجره مناسب نباشد. به همین دلیل میتوانید دو عکس یا بیشتر از آن نما بگیرید، یکی با نوردهی معمولی که برای همه فریمهای پانوراما یکی است و دیگر بر اساس نور سنجی نمای پشت پنجره یا هر قسمت دیگر که فکر میکنید نوردهی متفاوتی نیاز دارد، سپس میتوانید به وسیله نرم افزارهای مناسب آن قسمتها را جایگزین کنید و بعد ادغام کنید.
عکس بالا را با فاصله کانونی ۱۲ میلیمتر, ۳۸ فریم به صورت ۳ ردیفه با ۵۰ درصد اشتراک و بدون سر سه پایه پانوراما گرفتهام و این باعث شده خروجی کار خیلی تمیز نباشد. برای دیدن عکس بزرگتر روی عکس فوق کلیک کنید.
اما در نظر داشته باشید برای شروع شما هم میتوانید بدون سر سه پایه پانوراما عکس بگیرید اما زمان بیشتری باید برای ادغام و روتوش آن بگذارید.
Trending
-
اخبار3 سال پیش
روندهای بازاریابی ۲۰۲۰ و تاثیر آن بر کسب و کار و تجارت برند ها
-
اخبار3 سال پیش
نگاهی به برند های موفق و موفقیت های دیزنی در سال ۲۰۲۰
-
اخبار3 سال پیش
برند های موفق … برای کمک به برندها در رسیدن به تنوع با توجه به مقیاس
-
اخبار3 سال پیش
بررسی یک تیزر تبلیغاتی
-
اخبار3 سال پیش
موفقیت کسب و کار از طریق اقدامات جسورانه در تبلیغات تلویزیونی
-
اخبار4 سال پیش
چه شرکت هایی رکورد زدند؟
-
برند2 سال پیش
این آرم های آشنا
-
برند2 سال پیش
سهم ما از گرافیک محیطی