درک مخاطب هدف یکی از مهم ترین عناصر یک استراتژی بازاریابی موفق است. یادگیری عادات، رفتار و برجسته ترین نکات دردناک، به کسب و کارها این امکان را می دهد که محصولات/خدمات خود را به طور موثری برای آنها تبلیغ کنند.
تصمیمات خرید مصرف کنندگان نیز تحت تأثیر عوامل ناخودآگاهی است که معمولاً نمی توانیم آنها را کنترل کنیم. رونمایی و استفاده از آنها در تاکتیک های بازاریابی خود به شما کمک می کند تا از رقبا متمایز شوید و اعتماد مشتریان خود را جلب کنید.
روانشناسی بازاریابی مسئول درک این بخش های مخفی رفتار مصرف کننده است. با هم، ما اصول اصلی آن را برای روشن کردن بازاریابانی که میخواهند راه بیشتری را طی کنند، بررسی میکنیم.
روانشناسی بازاریابی چیست؟
روانشناسی بازاریابی فرآیندی است که اصول روانشناختی مهم را در روش های مختلف بازاریابی، از بازاریابی محتوا گرفته تا کمپین های ایمیلی و طراحی، در بر می گیرد.
این اصطلاح اغلب به جای روانشناسی مصرف کننده استفاده می شود و معمولاً با یافته های بازاریابی عصبی تقویت می شود. خوشبختانه، لازم نیست یک روانشناس بازاریابی باشید تا بدانید چگونه آنها را در فرآیندهای بازاریابی روزانه خود به کار ببرید. مهم نیست که رفتار انسان چقدر پیچیده باشد، درک بیشتر اصول ارائه شده آسان است.
قبل از غواصی در این زمینه، مهم است که به یاد داشته باشید که هدف نهایی شما تأثیرگذاری بر مصرف کنندگان است، نه دستکاری آنها، زیرا دومی غیراخلاقی و گمراه کننده است. همیشه اطمینان حاصل کنید که محصولات/خدمات شما آنچه را که وعده می دهند ارائه می دهند و شیوه های بازاریابی شما از خط عبور نمی کند. بدون این پارامتر، اکنون یا بعد اعتماد مشتریان خود را از دست خواهید داد.
و اکنون که مقاصد مشخص است، بیایید تاکتیکهای بازاریابی روانشناختی را ببینیم که تبدیلها و فروش را افزایش میدهد!
- اثبات اجتماعی
گاهی اوقات، مصرف کنندگان احساس می کنند در اقیانوس بی پایان محصولات/خدمات گم شده اند، که می تواند از طرق مختلف بر تصمیم گیری آنها تأثیر بگذارد. در این مواقع اغلب به دوستان و همسالان خود متوسل می شوند تا نظرات آنها را به دست آورند و ذهن خود را پاک کنند.
اثبات اجتماعی توسط روانشناس دانشگاهی رابرت سیالدینی معرفی شد، که اشاره کرد که انسان ها به کپی کردن اعمال دیگران در زمینه های خاص روی می آورند، به ویژه افرادی که دوست دارند یا به آنها اعتماد دارند. اینفلوئنسر مارکتینگ به شدت بر این اصل متکی است، زیرا مردم آنچه را که اینفلوئنسرهای مورد علاقه خود پیشنهاد می کنند ترجیح می دهند و انتخاب می کنند.
چگونه می توانید از این گرایش انسانی نهایت استفاده را ببرید؟ شما می توانید شروع به جمع آوری نظرات، مطالعات موردی و توصیفات از مشتریان برتر کنید و آنها را در دسترس مشتریان بالقوه قرار دهید. آنها را در داخل وب سایت خود بپاشید و حتی یک بخش اختصاصی اضافه کنید که در آن افراد بتوانند بدانند دیگران در مورد شما چه اعتقادی دارند.
در اینجا نحوه انجام Tea Story در صفحه اصلی خود آورده شده است:
همچنین میتوانید کمپینهای ایمیلی، تبلیغات هدفگیری مجدد، پستهای وبلاگ یا داراییهای بازاریابی دیجیتال اضافی ایجاد کنید که فکر میکنید مشتریان بالقوه بیشتر به آنها برخورد خواهند کرد، بهخصوص آنهایی که به مرحله تصمیمگیری سفر مشتری نزدیکتر هستند.
همکاری با اینفلوئنسرهای برتر رسانه های اجتماعی در جایگاه شما نیز یک تمرین عالی است. فقط مطمئن شوید که همان مصرف کنندگان را برای نتایج برتر هدف قرار دهید. علاوه بر این، اگر گواهینامه ها و نشان هایی را از متخصصان صنعت خود دریافت کرده اید، آنها را با افتخار به مخاطبان خود نشان دهید تا اقتدار خود را در جایگاه خود نشان دهید.
در Moosend، ما یک کمپین ایمیل اختصاصی ارسال می کنیم تا به مشتریان و مشتریان احتمالی خود اخبار عالی را بگوییم:
- پارادوکس انتخاب
با توجه به نظریه شوارتز در مورد پارادوکس انتخاب، زمانی که به افراد گزینه های بیشتری نسبت به آنچه می توانند پردازش کنند ارائه می شود، آنها تمایل دارند که ماموریت را لغو کنند. بنابراین اگر باور دارید که هرچه بیشتر به مشتریان و مشتریان بالقوه ارائه دهید، بهتر است، شاید بهتر باشد دو بار فکر کنید.
برای کمک به مشتریان و مشتریان بالقوه خود برای غلبه بر فلج تجزیه و تحلیل، ارائه انتخاب های کمتر با کیفیت عالی به آنها بهتر است تا سریعتر تصمیم بگیرند که بهترین گزینه چیست. این نکته روانشناسی بازاریابی برای فروشگاه های فیزیکی و تجارت الکترونیک هنگام ایجاد دسته بندی محصولات اعمال می شود.
همانطور که تصویر بالا نشان می دهد، انتخاب بیش از حد نویز زیادی به همراه دارد. حتی اگر این به این معنی باشد که در ابتدا مشتریان بیشتری جذب خواهید کرد، انصراف از تحصیل در گوشه و کنار خواهد بود. بنابراین هنگام چیدمان فروشگاه یا ساخت منوی محصول خود این را در نظر داشته باشید.
به این نوار پیمایش آنلاین از Bliss نگاه کنید. دسته بندی محصولات آنها واضح است و به دنبال آن منوهای کشویی برای انتخاب زیر مجموعه ها و محصولات قرار می گیرند:
به طور کلی، به یاد داشته باشید که مغز ما به اشکال سادهتر اطلاعات علاقه دارد، بنابراین تکنیکهایی مانند خوشهبندی و گروهبندی همیشه کمک میکنند.
- کمبود
بازاریابی کمیابی به تمایل افراد برای برچسب زدن به اقلام کمیاب به عنوان ارزشمند متکی است. این بر این اصل اقتصادی استوار است که وقتی عرضه کاهش می یابد، تقاضا بیشتر می شود.
این پدیده به اصطلاح ترس از دست دادن (FOMO) را تحریک می کند و به مشتریان احساس فوریت برای خرید قبل از اینکه خیلی دیر شود می دهد. بنابراین چگونه یک بازاریاب می تواند این تئوری روانشناسی بازاریابی را برای افزایش تبدیل و فروش جمع بندی کند؟ بیایید چند تاکتیک را ببینیم:
پیشنهادات با زمان محدود: کمپین هایی ایجاد کنید که تاریخ و زمان انقضا را مشخص می کنند.
اقلام محدود موجود در انبار: مشخص کنید چه تعداد کالا باقی مانده است تا مشتریان سریعاً اقدام کنند.
تایمرهای شمارش معکوس: تایمرهایی را به کمپین های خود اضافه کنید تا بازه زمانی را به مشترکین/بازدیدکنندگان یادآوری کنید.
آیا می خواهید نمونه ای را ببینید که معجزه کند؟ به این کمپین ایمیل شگفت انگیز کاسپر نگاه کنید. احساس فوریت از موضوع شروع میشود و وقتی مشترکین ایمیل را باز میکنند، مستقیماً روی تایمر میآیند:
خط موضوع: روز گذشته: با بهترین پیشنهاد ما تا کنون ۱۵% پس انداز کنید.
آیا می خواهید کمپین های مشابهی برای افزایش نرخ تبدیل خود ایجاد کنید؟ برای یک حساب رایگان Moosend ثبت نام کنید، یکی از الگوهای از پیش ساخته ما را سفارشی کنید و تایمر را در مراحل ساده اضافه کنید.
- لنگر انداختن
احتمالاً شنیده اید که اولین برداشت ها اهمیت دارد. به گفته کانمن و تورسکی، دلیل اصلی این است که مردم معمولاً تصمیم گیری خود را بر اساس اولین اطلاعاتی که در مورد موارد خاص دریافت می کنند، قرار می دهند.
این سوگیری شناختی لنگر انداختن نامیده می شود و به تفکر پیچیده مربوط می شود. بازاریابان می توانند هنگام ارائه قیمت یک محصول، به ویژه در فصل فروش، بر این تعصب تکیه کنند. وقتی مشتری قیمت فروش اولیه و تخفیف را می بیند، بیشتر جذب آن می شود که گاهی اوقات به ارزش واقعی محصول بی ربط است.
بسیاری از کسبوکارهای SaaS از همین تکنیک استفاده میکنند و برنامههای سالانه در مقابل ماهانه ارائه میکنند تا بالقوهها را برای پایبندی به گزینه بلندمدت ترغیب کنند. سایر بازاریابان برای اقلامی که به صورت عمده خریداری می شوند، قیمت ویژه ای اضافه می کنند و نشان می دهند که پس انداز خود را به حداکثر خواهند رساند.
- پرایمینگ
ضمیر ناخودآگاه ما به روش های بسیار پیچیده ای کار می کند و حافظه ما نیز همینطور. ما تمایل داریم که بر اساس بازنمایی که از محرک های قبلی در ذهن خود داریم، به گونه ای خاص به محرک های خاص واکنش نشان دهیم.
چگونه می توانید از این اصل برای تأثیرگذاری بر تصمیمات مصرف کننده استفاده کنید؟ شما می توانید از نشانه های ظریف برای هدایت مشتریان خود در مسیر درست استفاده کنید. همه چیز با داستان سرایی و طراحی شما شروع می شود. از چه کلماتی برای توصیف برند و محصولات خود استفاده می کنید و آنها چه احساسی در مشتریان ایجاد می کنند؟ به طور کلی، تداعیهای مثبت در این موارد قویتر از تداعیهای منفی هستند.
بیایید یک لحظه به ردبول فکر کنیم. همه این برند را با انرژی و احساس آزادی مرتبط می دانند. تمام تلاشهای بازاریابی آنها، از حمایتهای مالی رویداد گرفته تا تبلیغات و حضور آنلاین عمومی، بر این عناصر برای حمایت از انجمنهایی در ذهن افراد با نیازهای مشابه تأکید میکند.
ویدیوی زیر گویای همه چیز است:
- کلمات قدرتمند
قدرت داستان سرایی در روانشناسی بازاریابی به خوبی شناخته شده است. کلماتی که برای شعار و کمپین های خود استفاده می کنید می تواند الهام بخش مصرف کنندگان باشد، احساسات قوی ایجاد کند و حتی آنها را برای انجام اقدام مورد نظر ترغیب کند.
همانطور که در بخش قبل بحث شد، کلمات همچنین میتوانند به آغازینسازی کمک کنند و تداعیهای آشنا و مثبت را در حافظه افراد ایجاد کنند. بیایید عبارات و کلماتی را ببینیم که می توانند برای اهداف مختلف تفاوت ایجاد کنند:
انحصار: فقط برای اعضا، VIP، سری، محرمانه، اولین کسی باشید که در مورد آن می شنوید
حس اجتماع: عضو شوید، بیایید، به ما بپیوندید
فوریت: فوراً، عجله کنید، سریع، همین الان
سادگی: اساسی، آسان، گام به گام، راهنمای مبتدیان، آماده، صرفه جویی در زمان
در اینجا برخی از شعارهای برند برتر وجود دارد که تأثیر واقعی بر مشتریان و مشتریان بالقوه گذاشته است:
“فقط انجامش بده” – نایک
“متفاوت فکر کن” – اپل
“Finger Likin’ Good” – KFC
“متعلق به هر جایی” – Airbnb
“چون ارزشش را داری” – L’oreal
“سیتی هرگز نمی خوابد” – سیتی بانک
اگر می خواهید درباره بازاریابی کلمات قدرتمند اطلاعات بیشتری کسب کنید، راهنمای جامع ما را بخوانید.
- روانشناسی رنگ
به غیر از کلمات، رنگ ها نیز می توانند بر رفتار و خلق و خوی افراد تأثیر بگذارند. متخصصان در حال تحقیق در مورد احساساتی هستند که رنگهای مختلف میتوانند به بازاریابان و طراحان کمک کنند تا نمادها و داراییهای بازاریابی اضافی خود را پیدا کنند.
تصویر زیر شامل بسیاری از لوگوهای معروف و احساساتی است که رنگ اصلی آنها شما را راهنمایی می کند:
یافتن رنگ های مناسب برای برندتان به شما این امکان را می دهد که در طول زمان کسب و کار خود را از رقبا متمایز کنید. این علامت تجاری شما می شود و به سر مخاطبان شما می چسبد. پالت رنگ شما شخصیت برند و نام شما را نشان می دهد و آنها باید مکمل یکدیگر باشند.
به Starbucks و Coca-Cola فکر کنید – همه می توانند به سرعت لوگوهای خود را تشخیص دهند. از نظر رنگ آمیزی از رویکرد برندسازی آنها تقلید کنید و آسمان محدودیت شما خواهد بود.
- تعهد و ثبات
یکی دیگر از تئوری های روانشناسی بازاریابی مبتنی بر اصل تعهد و سازگاری است که توسط Cialdini در کتاب خود “روانشناسی متقاعدسازی” پیشنهاد شده است. به طور خلاصه، افراد تمایل دارند رفتارهای سازگار با باورها و ارزش های خود را نشان دهند، که می تواند در مورد رفتار مصرف کننده نیز صدق کند.
طبق این نظریه، خبر خوب این است که وقتی مشتریان وفادار خود را به دست آورید، سخت است که آنها را از دست بدهید. اما چگونه می توانید از این اصل در ابتدای قیف بهره مند شوید؟ بیایید چند تکنیک را ببینیم که می تواند این کار را انجام دهد:
قدم به در: (The foot in the door) با درخواستهای کوچک (مثلاً تکمیل فرمهای تماس) قبل از درخواست درخواستهای بزرگتر (مثلاً ارجاعات) شروع کنید.
آزمایشهای رایگان: هنگامی که شخصی با محصول/خدمت با طراحی خوب آشنا میشود، خداحافظی پس از پایان دوره آزمایشی دشوار است.
لیست علاقه مندی ها: مصرف کنندگان بیشتر به مواردی که به لیست علاقه مندی هایشان اضافه می شود وابسته می شوند.
آزمایش در خانه: مصرف کنندگان معمولاً به احتمال زیاد اقلامی را که قبلاً به آنها تحویل داده شده نگه می دارند – مثال زیر توسط Warby Parker را بررسی کنید.
- تقویت بصری
احتمالاً شنیده اید که یک تصویر ارزش هزار کلمه را دارد – این در مورد روانشناسی بازاریابی نیز صدق می کند. به نظر می رسد مغز ما تصاویر را ترجیح می دهد زیرا می توانیم آنها را سریعتر از بلوک های بزرگ متن پردازش کنیم. به همین دلیل است که یک تیم طراحی خلاق و مدبر یک دارایی واقعی برای کسب و کار شما است.
بهعلاوه، با توجه به اینکه در طول سالها با زندگیهای پرمشغلهمان چقدر دامنه توجه ما کاهش یافته است، شما به داستانگویی بصری قدرتمندی نیاز دارید تا مشتریان را متقاعد کنید که بهترین محصولات/خدمات را برای آنها دارید.
برای به حداکثر رساندن نتایج کمپین خود، تصاویر بصری را به تمام دارایی های بازاریابی خود، از بازاریابی محتوا گرفته تا رسانه های اجتماعی و ایمیل اضافه کنید. به این ترتیب، می توانید توجه مشتری خود را جلب کنید و یک داستان معنادار با آنها به اشتراک بگذارید.
علاوه بر این، همراستایی تصاویر، گیفها و ویدیوهایتان با بقیه برندهایتان برای ایجاد تجربیات ثابت برای مخاطبان مهم است. بیایید یک کمپین ایمیل از Magic Spoon را برای الهام گرفتن ببینیم:
از تصاویر این کمپین می توانید متوجه شوید که محصولات آنها چقدر خوشمزه و سالم هستند و همچنین از برندینگ شگفت انگیز با رنگ های بازیگوش دیدن کنید.
- عمل متقابل
آیا تا به حال احساس کرده اید که باید به دوستی که کار خاصی برای شما انجام داده است، لطف کنید؟ با توجه به Cialdini و اصل متقابل، مردم معمولاً برای چیزی که دریافت کردهاند به آنها سیم کشی میکنند.
این نظریه همچنین می تواند در زمینه بازاریابی به طرق مختلف تکرار شود. نکته اصلی این است که اگر می خواهید مصرف کنندگان کاری برای شما انجام دهند، خواه تبدیل یا خرید، ابتدا باید کاری برای آنها انجام دهید. بیایید ببینیم چه تاکتیک هایی را می توانید امتحان کنید تا به نفع هر دو طرف باشد:
آهنرباهای سرب: در ازای آدرسهای ایمیل، پستها، راهنماها و چکلیستهای وبلاگ رایگان ایجاد و به اشتراک بگذارید – مثال بالا را از Minimalist Baker بررسی کنید.
نمونه محصول رایگان: نسخه های کوچک محصولات خود را در اختیار مصرف کنندگان قرار دهید.
مشاوره/نمایش: خدمات خود را به مشتریان احتمالی نشان دهید.
تخفیف/پیشنهاد: به مشتریانی که احتمال تبدیل آنها زیاد است تخفیف بدهید.
به طور کلی، هرچه سخاوتمندتر با مشتریان و مشتریان بالقوه باشید، آنها وفادارتر خواهند بود. با این حال، به یاد داشته باشید که کیفیت بالاتر از هر چیز دیگری است و مطمئن شوید که همیشه در لیست شما قرار دارد.
- همدلی
اگر می خواهید بر مصرف کنندگان و مشتریان تأثیر بگذارید و آنها را به برند خود نزدیک کنید، ابتدا باید اعتماد آنها را جلب کنید. برای تحقق این امر، مهمترین چیز این است که نیازهای واقعی و نقاط دردناک آنها را درک کرده و به درستی به آنها رسیدگی کنید.
همانطور که عنوان این بخش نشان می دهد، مهم است که پیام های خود را با همدلی بنویسید تا به مشتریان نشان دهید که به نیازهای آنها اهمیت می دهید و تمام تلاش خود را برای برآورده کردن آنها انجام می دهید. بنابراین، به آنها احساس امنیت، آرامش و شادی بیشتری خواهید داد.
علاوه بر این، حمایت از ابتکارات بازاریابی مرتبط با علت به برند شما اجازه می دهد تا در جهان تأثیر بگذارد و در عین حال دیده شود.
به عنوان مثال، Dove استاد بازاریابی همدلانه است و مفاهیمی مانند مثبت بودن بدن و عشق به خود را به نمایش می گذارد. به کمپین شگفت انگیز آنها برای افزایش آگاهی در مورد تأثیر سمی رسانه های اجتماعی نگاه کنید:
- اثر فریب
در این بخش، ما بر یکی دیگر از اصول روانشناسی بازاریابی تمرکز خواهیم کرد که بسیاری از کسب و کارها برای استراتژی فروش خود از آن استفاده می کنند. اثر فریب زمانی رخ می دهد که ترجیح بین دو گزینه با ظاهر سومین گزینه نامتقارن غالب و کمتر جذاب تعریف شود.
اگر گیج شده اید، مثال زیر ذهن شما را پاک می کند:
مشتری تمایل بیشتری به خرید کدام فنجان دارد؟ در اینجا، متغیر فریب، فنجانی با اندازه متوسط است که مشتریان را وسوسه میکند تا بخش بزرگی از آن را با قیمتی به ظاهر مناسبتر انتخاب کنند.
بنابراین، اگر محصولاتی را در طبقات مشابه ارائه می دهید، این روش را برای افزایش فروش خود امتحان کنید و با قیمت های مختلف آزمایش کنید تا مناسب ترین را پیدا کنید.
- بیزاری از دست دادن
جدای از اثر لنگر، روانشناسان دانیل کانمن و آموس تورسکی همچنین بررسی کردند که چگونه درک از دست دادن می تواند بر تصمیم گیری افراد تأثیر بگذارد. به طور خلاصه، ضرر گریزی نشان می دهد که مردم اجتناب از ضرر را به دستیابی به چیزهای جدید ترجیح می دهند.
چگونه می توانید از این گرایش انسانی در استراتژی بازاریابی خود بهره مند شوید؟ اجازه بدید ببینم:
احساس فوریت: تاریخ انقضا را اضافه کنید و از آنها بخواهید سریع عمل کنند.
ترس از دست دادن: بر ضررها با توجه به نقاط دردشان تاکید کنید.
مالکیت: به آنها نشان دهید که قبلاً مالک محصولات/خدمات شما هستند و از آنها بخواهید آنها را حفظ کنند.
کمیابی: به آنها توضیح دهید که چیزی کمیاب یا منحصر به فرد به دست خواهند آورد.
این مثال توسط Hers سعی میکند به این سوگیری شناختی بپردازد. با شروع از خط موضوع، آنها یک بازه زمانی اضافه می کنند تا مشترکین را تشویق کنند تا فروش سریع خود را ادعا کنند و در همان قالب کپی رایتینگ ادامه دهند. با استفاده از عباراتی مانند «امروز به پایان میرسد» و «اکنون خرید کنید»، به آنها یادآوری میکنند که اگر سریع عمل نکنند، پیشنهادهای شگفتانگیز را از دست خواهند داد.
- اثر کلمه به کلمه
این تاکتیک روانی با این اسم فانتزی چه چیزی را می خواهد بیان کند؟ هنگامی که افراد با هم ارتباط برقرار می کنند، تمایل دارند که اصل اطلاعات را به خاطر بسپارند و اغلب جزئیات و قالب مکالمه را نادیده می گیرند.
بنابراین، هنگام ارائه اطلاعات به آنها، از نوشتن متن های طولانی خودداری کنید و با فرم های ساده تر پیش بروید. به دکمههای CTA و بیانیههای ماموریت فکر کنید – یکی از دلایل اصلی برجسته بودن آنها این است که کوتاه و قابل هضم هستند و مردم میتوانند آنها را سریعتر به خاطر بسپارند و پردازش کنند.
همچنین میتوانید جملات یا کلماتی را که میخواهید افراد به خاطر بسپارند را با حروف درشت بنویسید تا توجه آنها را سریعتر جلب کنید. بعلاوه، هنگام ایجاد متون طولانی، بهتر است فهرستی از مطالب و سرفصلهای واضحی که محتوای اصلی هر بخش را خلاصه میکند گنجانده شود تا به خوانندگان عجول کمک کند تا سریعتر به اصل مطلب برسند.
- اطلاعات-شکاف
آخرین اما نه کماهمیت، ما نظریه شکاف اطلاعاتی را داریم که نشان میدهد وقتی مخاطب موضوعی را جالب میبیند، تمایل به جستجوی اطلاعات بیشتر دارد. و، البته، ارزش دارد که آن را به آنها بدهید تا از منحنی جلوتر بمانند.
این تئوری به ویژه برای بازاریابان محتوا و کپینویسانی که میخواهند توجه خوانندگان را برای افزایش تبدیل پستهای وبلاگ و صفحات فرود جلب کنند، مفید است. برای مثال، سرفصلها و کپیهایی را که با «چگونه باید» یا «چگونه یاد بگیریم» به همراه سؤالات بلاغی برای تأکید بر این تأثیر، کپی کنید.
در اینجا نمونه ای از وبلاگ Moosend ما آمده است که سعی می کند این نظریه را برآورده کند:
روانشناسی بازاریابی برای نجات
به طور خلاصه، بسیاری از تاکتیک های روانشناسی بازاریابی وجود دارد که می توانید در استراتژی بازاریابی خود برای تأثیرگذاری بر رفتار مصرف کننده اعمال کنید. مواردی را پیدا کنید که مناسب شما هستند و ببینید چگونه برای مخاطبان شما کار می کنند.
به یاد داشته باشید که هدف شما دستکاری مشتریان و مشتریان بالقوه نیست، بلکه تأثیرگذاری بر آنهاست. به این ترتیب، پیام هایی را می نویسید که به ذهن خوانندگان خود می چسبد.
آیا به دنبال یک پلت فرم بازاریابی ایمیلی برای انتشار پیام های خود به مشتریان و مشتریان بالقوه هستید؟
- https://moosend.com/blog/marketing-psychology-strategies/