سابقه بحث درباره مديريت به زمانهاي بسيار كهن بازميگردد. در دورهاي كه حمورابي پادشاه مقتدر و قانونمدار بابل بر پهنه قلمرو خود حكمراني ميكرد، نخبگان جامعه آن روز در مورد همه عرصههاي زندگي و براي همه شهروندان جامعه قانوني را تنظيم و تدوين كردند كه وظيفه هر كس و جايگاه هر چيزي را مشخص و معلوم ميساخت و البته قضاوت در مورد نقاط قدرت و ضعف اين قانون مقوله ديگري است كه بايستي به صورت جداگانه به آن پرداخت.
قانون مورد نظر به موضوعاتي مثل: داد و ستد، پيشه و حرفه، رفتارهاي شخصي و اجتماعي، دستمزد، قضاوت و بسياري موارد ديگر ميپرداخت، در بيش از ۲۸۰ بند پيشبيني و تدوين شده بود.
از جمله موضوعاتي كه در دوران باستان در مورد آن قانوني مشتمل بر ۱۰۴ بند تنظيم شده بود موضوع بازرگاني بود كه به صورت ساده و ابتدايي از نحوه ارتباط ميان تاجر و قوانين بازرگاني امروزي به حساب آورد.
در زمانهاي باستان حتي براي حفظ حقوق مشتريان قانون تنظيم شده بود و چارچوب و اساس داد و ستد با مشتري و حمايتهايي كه قانون از مشتري به عمل ميآورد در آن لحاظ گرديده بود. هرچند جنبههاي ريز و درشت بازرگاني، داد و ستد، خدمات و امور اقتصادي در آن زمان تا آنجا كه ممكن بود مد نظر قرار گرفته بود،با اين وجود در بعضي موارد قوانين عجيب و غريبي وضع شده بود كه توجيهپذير نبودند.
به عنوان مثال هر كس اقدام به ساخت خانه مينمود، نميتوانست در مورد آن ادعاي مالكيت داشته باشد و اگر اين ادعا را مطرح ميكرد بر اساس قانوني كه در دوران حمورابي وجود داشت آن شخص به مرگ محكوم و بايستي به ديار نيستي و هلاكت فرستاده ميشد.
بر اساس آنچه كه ذكر شد مشخص ميشود مديران در دوران گذشته طبق يك سري قوانين مدون اقدام به اداره جامعه مينمودند كه سرپيچي از اين قوانين مجازات و محكوميتهاي متفاوت و بعضا نامتناسبي را براي شخص متخلف در پي داشت.
معمولا براي اداره هر مجموعهاي چالشهاي خاص آن مجموعه وجود دارد و اين امر نيز از همان آغاز نيز وجود داشته است و تحقيقات و بررسيهاي متخصصان دانش مديريت مويد اين ادعاست.
در حدود شش قرن پيش از ميلاد يك ژنرال چيني به نام سان تزو براي اداره ارتش چين دچار چالش شده بود و در حقيقت چالش وي همان اداره ارتش چين بود. بنابر اين هر نوع مديريتي با چالش يا چالشهاي خاص خود همراه است و هر چقدر كه مديريت توسعه پيدا كرده و رو به جلو آمده است اين چالشها نيز وجود داشتهاند.
دانيل ورن مؤلف كتاب «تكامل انديشه مديريت» است. وي در اين كتاب به معرفي افرادي ميپردازد كه در توسعه دانش مديريت نقش موثر و قابل توجهي داشتهاند. بعضي از اين افراد كه از آنها بايد نام برد كريس آرگريس، ويليام وايت، التون مايو، جانكوتر و هنري فورد هستند. مديريت در يك تعريف ساده و همه فهم يعني «انجام امور از طريق ديگران».
با اين حال مديريت كار سادهاي نيست و افرادي كه تجربه مديريتي دارند و يك مجموعه و سازماني را مديريت كردهاند به خوبي واقف هستند كه مديريت اصلا يك كار راحت و آسان نيست و همواره نتيجه خوب و مثبت نخواهد داشت.
مديريت در بعضي مواقع ميتواند موثر باشد، و بعضا ميتواند موثر و كارآمد نباشد، مديريت نميتواند به صورت ضربتي و با سرعت تمام به انجام برسد، چرا كه پيچيدگيهاي خاص خود را دارد و بايستي با تأمل و در نظر گرفتن جنبههاي مختلف كاري همراه باشد. دانيل ورن در كتاب تكامل انديشه مديريت ميگويد: «انديشه مديريت در خلاء فرهنگي بروز نميكند».
وي در همين راستا ميافزايد: «مديران دريافتهاند كه كارشان همواره تحت تاثير فرهنگ موجود است». به همين دليل مديران پيوسته بايستي ضوابط حاكم بر جامعه و محيط كارشان را بررسي و ارزيابي نمايند و با اهميت دادن به وضعيت در حال تغيير و شناور برخي عناصر موجود در جامعه دور و برشان و لحاظ كردن شرايط گوناگون سياسي، اقتصادي و اجتماعي تصميم بگيرند و به تصميمات خود جامهي عمل بپوشانند.
در كتابهاي فرهنگ لغات انگليسي براي واژه مديريت نمونهها و اشكال گوناگون و بسيار زيادي ذكر شده و در ساليان اخير نيز از لغت مدير به كرّات استفاده شده است. معروف است كه اول بار رابرت اوون نويسنده كتاب «اصول كلاسيك مديريت» در سال ۱۸۱۳ واژه مديريت را مورد استفاده قرار داد و به آن رواج بخشيد.
كتاب او شامل بخشهايي از سخنان انديشمنداني است كه بيشترين تاثير را در سالهاي كار و تلاش و فعاليت از خود به جا گذاردهاند. اوون كه خود يك مدير صنعتي و توليدكننده منسوجات صنعتي در كشور اسكاتلند بود، سخنرانيهاي متعددي درباره استفاده از همه نوع ماشينآلات و لوازم ديگر حتي رايانههاي خانگي و شخصي داشته و به دقت درباره آنها توضيح داده است.
در سخنرانيهاي اوون يك نكته برجستگي خاص و چشمگيري دارد و آن اين كه در آيندهاي نه چندان دور ماشينآلات اتوماتيك به طور دائم و كامل در كارخانجات و كارگاهها مورد استفاده قرار ميگيرند.
به زودي پيشبيني رابرت اوون تحقق پيدا كرد و بازار ماشينآلات رونق فراوان يافت به طوري كه جاي افراد و كارگران كارخانجات را گرفتند و موج نو استفاده از ماشين، انسان را وارد عصر تازهاي كرد كه به عصر ماشين موسوم شد و اصطلاح ماشينيزم و ماشينيزه شدن همه امور از اين زمان به بعد رايج شد.
اگرچه اوون درباره مقولاتي مثل ماشينآلات، پول، هزينه، كار، سود و مواردي از اين دست صحبت ميكرد، در عين حال اشارات متعددي به بحث مديريت دارد و به طور پيدا و پنهان به اين مبحث ميپردازد. مثلا وي در جايي ميگويد «بسياري از شما تجربهاي طولاني در زمينه فعاليتهاي توليدي و مزاياي ماشينآلات مورد استفاده داريد.»
به طوري كه ملاحظه ميشود اوون مديريت استفاده از ماشينآلات را در اين جمله مورد اشاره قرار داده است و پس از آن به هدف و منظوري كه دارد ميپردازد و آن را توضيح ميدهد. وي در جاي ديگري به نحوه هزينه كردن پول و هدف از اين هزينه كردن ميپردازد و ميگويد: «پول بايد براي دستيابي به سود بيشتر هزينه شود.» به اين ترتيب اوون مخاطب خود را برميانگيزد تا در مسير فنآوريهاي نوين سرمايهگذاري كند چرا كه او از اين امر آگاه است و ميداند اين نوع سرمايهگذاري به زودي سودآور خواهد بود.
اوون در بخش ديگري از صحبتهايش چنين ميگويد: «اگر چيزي نتواند نظر شما را به سمت خود جلب نمايد، مطمئن باشيد پول و وقت خود را به هدر دادهايد و قادر نبودهايد به اهداف مورد نظر خود برسيد».
بيترديد در يك مجموعه كاري و توليدي، هماهنگي ميان عوامل و مولفههاي مختلف در بهبود توليد و نتيجه كار نقش و تاثير اساسي دارد و در نهايت به سود سرشار و دستيابي به اهداف از پيش تعيين شده خواهد شد و در پارهاي مواقع از آن هم فراتر خواهد رفت.