با ما همراه باشید

برند

مارک و علامت تجاري – برند و برندسازی

منتشر شده

در

برترین برند های معروف - لوگو - برندینگ - برند سازی - برند

برند، مجموعه‎اي از تصاوير و عقايدي است که ويژگي‎هاي يک توليد کننده اقتصادي را نشان مي‎دهند؛

به عبارت ديگر، برند، به ويژگي‎هاي کلامي و تشريحي و نمادهاي منسجمي مانند نام، لوگو و طرح اشاره دارد

که اساس يک شرکت، کالا يا خدمات را به تصوير مي‎کشد.

تشخيص برند و ساير واکنش‎ها به وسيله تجربه بالا و با استفاده از محصولات و خدمات ويژه صورت مي‎گيرد.

برند، تصويري نمادين از تمام اطلاعاتي است که مربوط به شرکت، کالا يا خدمات باشد.

برند، معمولاً شامل لوگو، نوشته‎هاي رنگي، نمادها و علائمي است که

مي‎توانند ارزش‎ها، عقايد و حتي ويژگي‎هاي کالا يا خدمات را گسترش دهند.

هدف اصلي برند، ايجاد نوعي ارتباط مبتني بر اعتماد است.

برند، برندگذاري و ماهيت برند، نقش مهمي را در فرهنگ و اقتصاد ايفا مي‎کنند،

به طوريکه امروزه از آن تحت عنوان «ضمائم فرهنگي و فلسفه‎هاي شخصي» نام برده مي‎شود.

در شرايط غير تجاري، بازاريابي ماهيت‎هاي تاييد کننده عقايد نيز مي‎توانند برند ناميده شوند.

مفاهيم

بعضي از بازارياب‎ها، جنبه روانشناسي برند را از جنبه آزمايشي و تجربي آن جدا مي‎دانند.

جنبه آزمايشي اين مسئله شامل تمام نقاط تماسي برند مي‎باشد که از آن تحت عنوان تجربه برند نام برده مي‎شود.

جنبه روانشناختي آن که گاهي اوقات، تصوير برند ناميده مي‎شود،

يکي از ساختارهاي نمادين است که در ذهن افراد ايجاد مي‎شود و شامل تمام اطلاعات و توقعات مرتبط با يک کالا يا خدمات است.
تلاش بازارياب‎هايي که در عرصه برند فعاليت مي‎کنند،

اين است تا با ايجاد برندهاي مرتبط با کالا يا خدمات که داراي ويژگي‎هايي هستند که آن کالا يا خدمات را منحصر به فرد مي‎کنند،

فراتر از توقعات مصرف کننده يا مشتري حرکت نمايند.

بنابراين، مي‎توان گفت که برند، يکي از مهمترين بخش‎ها و عناصر در تبليغ يک کالا يا خدمات است،

زيرا مي‎تواند آنچه را که توليد کننده انتظار دارد در عرصه بازار ارائه نمايد. هنر ايجاد و حفظ يک برند را مديريت برند مي‎نامند.

اين شيوه، يعني مديريت برند، نه تنها در زمينه مصرف کنندگان کالاهاي B2C کارآيي دارد، بلکه در B2B نيز نقش مهمي ايفا مي‎کند.

B2C (تجارت به مصرف کننده)

B2B (تجارت به تجارت)

خصوصیت برند

برندي که در بازار از شهرت بالايي برخوردار است، به مفهومي به نام تشخيص برند نياز دارد.

هنگامي که عامل تشخيص برند در مکاني به وجود مي‎آيد که در بازار موجود از ارزش مثبتي برخوردار باشد،

مي‎توان گفت که به فرانشيز برند دست يافته است.

يکي از اهداف تشخيص برند، تعيين آن بدون وجود نام شرکت است.

بعضي از مصرف کنندگان به دنبال برندهايي هستند که نشاندهنده ارزش افزوده محصولات يا خدمات باشند،

زيرا ويژگي‎هاي بخصوصي از آن کالا يا خدمات را دنبال مي‎کنند.

از ديدگاه مالکان برند، محصولات يا خدمات داراي برند، قيمت و ارزش بيشتري دارند.

آنجا که دو محصول در کنار يکديگر قرار مي‎گيرند که از هر لحاظ شبيه يکديگر مي‎باشند،

اما يکي از آنها فاقد برند است، مردم محصولاتي را انتخاب مي‎کنند که داراي برند هستند،

هر چند که قيمت بيشتري داشته و ناچار باشند براي خريد آن هزينه بيشتري پرداخت نمايند.

نام برند

نام برند، معمولاً به همراه برند مورد استفاده قرار مي‎گيرد، اگر چه بهتر است آن را به همراه يک نوشته مورد استفاده قرار داد.

در اين چنين شرايطي، نام برند، معمولاً با يک علامت تجاري همراه است،

مشروط بر اينکه نشاندهنده مالک برند نيز باشد و نيز منبع تجاري خدمات يا کالاها را مشخص کند.

هدف مالک برند از نقش نام تجاري خود در نام برند اين است که با ثبت نام برند،

حق انحصاري حفظ آن کالا يا خدمات را براي خود محفوظ بدارد.

اقدامات مربوط به کالاها يا خدمات داراي برند به نوعي فرهنگ عمومي تبديل شده است.

ماهيت برند

مالک برند براي مصرف کالايي با برند خاص که توسط يک کارخانه يا سازمان توليد مي‎شود چه تدابيري مي‎انديشد؟

مالک برند به دنبال راهي است تا شکاف بين تصوير برند و ماهيت برند را از بين ببرد.

ماهيت برند، يکي از بخش‎هاي اصلي در تشخيص مشتري و شيوه‎اي براي تمايز آن کالا يا خدمات از ساير محصولات يا خدمات مي‎باشد.

ماهيت برند را مي‎توان به طور ساده به صورت بيان و تشريح برند مانند نام و ويژگي‎هاي ظاهري آن تعريف کرد.

با اين حال، بعضي از متخصصان، ماهيت برند را نه تنها به صورت تشريح خارجي،

بلکه به صورت ارزش‎هاي ويژه‎اي تشريح مي‎کنند که نظر هر بيننده‎اي را به خود معطوف مي‎کند.

در سال ۱۹۹۲ ميلادي، «نوئل کاپفرر»، براي اولين بار از اصطلاح ماهيت برند استفاده کرد.

نام برند را در اینجا بخوانید

ارزش برند

ارزش برند، ارزش کلي برند را توسط مالک برند مشخص کرده و بيان کننده ميزان فرانشيز برند مي‎باشد.

برند را مي‎توان نوعي عامل غيرملموس در نظر گرفت

که توسط تحليل گران براي بررسي تفاوت‎هاي بين ارزش يک شرکت و ارزش بازار مورد استفاده قرار مي‎گيرد.

مثلاً ارزش بازار يک شرکت مي‎تواند فراتر از ويژگي‎هاي غير ملموس آن باشد و ارزش آن نيز مي‎تواند بعضي از تفاوت‎ها را مشخص کند.

ممکن است بيش از ۸۵ درصد ارزش بازار شرکت، غيرملموس باشد.
ارزش برند، به ويژه در مورد برندهاي محصولات مصرف کننده مي‎تواند

وفاداري مشتري يا مصرف کنده را نسبت به آن کالا يا خدمات به دنبال داشته باشد.

همچنين ارزش برند مي‎تواند مزاياي متعددي را براي کارکنان يک شرکت به همراه داشته باشد.
البته لازم به ذکر است که ارزش برند مي‎تواند به طور منفي تحت تاثير قرار گيرد.

مثلاً در سال ۱۹۹۹ ميلادي، ارزش برند Nike، حدود ۸ ميليارد دلار برآورد گرديد.

دو سال بعد، يعني در سال ۲۰۰۱ ميلادي، به دليل عدم حمايت رسانه‎ها و عدم توجه مردم به اين برند، ارزش آن به ۷٫۶ ميليارد دلار کاهش يافت؛

اما در سال ۲۰۰۴، با اتخاذ تدابير مناسب، مجدداً ارزش اين برند به ۹٫۲۶ ميليارد دلار افزايش يافت.

تاريخچه برند

اگر چه تاريخچه مشخصي از علائم تجاري، به ويژه علائم اوليه تجاري در دست نيست، اما اکثر متخصصان معتقدند که برندهاي مربوط به بازارهاي عمده در قرن نوزدهم ميلادي و همزمان با بسته‎بندي کالاها ابداع شدند.

اقدامات مربوط به صنعتي شدن به سمت توليد وسائل خانگي مانند صابون حرکت کرد.

کارخانجات مختلف، هنگام بارگيري محصولات خود، برند و لوگوي خود را بر روي بسته‎ها مي‎چسباندند

تا بدين وسيله اعلام کنند که آن کالا مخصوص آن علامت تجاري است و توليد آن فقط در انحصار اين شرکت يا کارخانه است.
شرکت Bass، يکي از شرکت‎هاي فعال در زمينه توليد انواع نوشيدنيها در انگلستان،

مدعي است که برند مثلثي شکل اين شرکت، اولين علامت تجاري در دنيا محسوب مي‎شود.

البته شرکت Lyle نيز مدعي است که بسته بندي‎هاي سبز و طلايي اين شرکت که از سال ۱۸۸۵ ميلادي بدون تغيير باقي مانده است،

قديمي‎ترين برند تجاري در انگلستان مي‎باشد.

کارخانجاتي که در خلال انقلاب صنعتي تاسيس شدند و در زمينه توليد عمده محصولات فعاليت کرده و

براي فروش آنها به مشتريان بيشتري نياز داشتند، نياز بيشتري را براي آشنايي و جذب مشتريان جديد احساس مي‎کردند.

پس از مدتي مشخص گرديد که يک بسته صابون به سختي مي‎توانست با محصولات بومي رقابت کند.

توليد کنندگان کالاهاي بسته‎بندي شده بايد با شرايط حاکم بر بازار آشنا مي‎شدند تا بتوانند اعتماد مشتريان را جلب کرده

و مشتريان نيز به محصولات و خدمات آنها اطمينان کنند.

بعد از دهه ۱۹

در حدود سال ۱۹۰۰ ميلادي، «جيمز والتر تامپسون»، نوعي تبليغات را ابداع کرد که مربوط به تبليغات علائم تجاري بود.

اين اقدام، اولين تشريح آن چيزي بود که امروزه از آن تحت عنوان برند نام برده مي‎شود.

به زودي، بسياري از شرکت‎ها براي تبليغ برندهاي خود از تبليغات راديويي و تلويزيوني استفاده کردند تا مخاطبان بيشتري را جذب کنند.

در دهه ۱۹۴۰ ميلادي، توليدکنندگان شيوه‎اي را در پيش گرفتند تا بتوانند ارتباط خود را با مشتريان و مصرف کنندگان گسترش دهند.
در دهه ۱۹۸۰ ميلادي، گرايش به تبليغات به اوج خود رسيد

و بدين وسيله، توليدکنندگان توانستند با استفاده از شيوه‎ها و ابزارهاي گوناگون، کالاها و خدمات را در سراسر دنيا تبليغ کنند.

با ابداع اينترنت، تبليغات، به ويژه تبليغ برند وارد مرحله جديدي شد که مي‎توان آن را عصر شکوفايي تبليغ انواع برندها ناميد.

توليدکنندگان مي‎توانند با استفاده از اينترنت، برند خود را تبليغ نمايند تا ميلياردها کاربر در سراسر دنيا با برندها و کالاهاي آنها آشنا شوند؛

اقدامي که با استفاده از رسانه‎هايي مانند تلويزيون، راديو، نشريات و… تقريباً غير ممکن به نظر مي‎رسد.
در پايان، اگر به گزاف نگفته باشيم، با توجه به پيشرفت‎هاي صورت گرفته، مي‎توان انتظار داشت که

انسان، انواع برندها، محصولات و خدمات خود را در ساير کرات تبليغ کرده و مشترياني نيز در آنجا پيدا کند

و پس از آن، شعباتي را در آنجا داير نمايد.

درباره برند را بیشتر بخوانید

ادامه مطلب
برای افزودن دیدگاه کلیک کنید

یک پاسخ بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اخبار

ماسک: تا زمانی که خودروها مقرون به صرفه‌تر نباشند، تبلیغات برای تسلا کارساز نخواهد بود

منتشر شده

در

ایلان ماسک تسلا اخبار تبلیغات چاپ و تبلیغات آنلاین اخبار چاپ و تبلیغات تبلیغات تسلا

تسلا یک سری کاهش قیمت را از ابتدای سال آغاز کرده است، با این حال، ایلان ماسک، مدیرعامل این شرکت می‌گوید این برای افزایش تقاضا کافی نبوده است.

ایلان ماسک، مدیرعامل تسلا اعلام کرده است که این شرکت در حال بررسی کاهش بیشتر قیمت ها برای افزایش تقاضا برای خودروهای برقی خود است.

این شرکت در ابتدای سال جاری به دلیل تلاش برای مقابله با رقابت رو به رشد، مجموعه ای از تخفیف ها را ارائه کرد. در تماسی که یک شبه (۱۸ اکتبر) صورت گرفت، ماسک نشان داد که کاهش ها برای افزایش تقاضا کافی نبوده است.

او گفت: «ما باید خودروهایمان را مقرون به صرفه‌تر کنیم [تا مردم بتوانند [آنها] را بخرند».

در ماه می، این شرکت متعهد شده بود که برای اولین بار تبلیغات را معرفی کند. این یک تغییر قابل توجه برای برندی بود که توسط ماسک تأسیس شد و زمانی اعلام کرد که از تبلیغات متنفر است و در تسلا از آن اجتناب کرده است.

دیروز، او تأیید کرد که شرکت اکنون در حال انجام تبلیغات است، اما گفت که نمی تواند برای ایجاد تقاضا کار کند مگر اینکه برند بتواند قیمت های خود را مقرون به صرفه تر کند.

او گفت: “من می دانم که مردم می خواهند ما تبلیغات کنیم.” ما در حال تبلیغ هستیم… در جبهه تبلیغات چیزی می توان به دست آورد. فکر نمی‌کنم چیزی باشد، اما اطلاع دادن به مردم در مورد خودرویی که عالی است اما توانایی خرید آن را ندارند واقعاً کمکی نمی‌کند.»

ماسک به ویژه توجه را به افزایش نرخ بهره جلب کرد. وی با بیان اینکه اکثر مشتریان هزینه خودروهای خود را به صورت اقساطی پرداخت می کنند، افزود: افزایش نرخ سود اساساً سود کاهش قیمت را برای این مشتریان جبران کرده است.

او گفت که این افزایش نرخ‌های بهره «[تسلا] را ملزم به تعدیل قیمت خودروهای [خود] کرده است تا هزینه‌های ماهانه را برابر نگه دارد».

در حالی که در سه ماهه اخیر، درآمد تسلا ۵ درصد افزایش یافته و به ۱۹٫۶۳ میلیارد دلار رسیده است، کاهش قیمتی که تسلا انجام داده است بدون هزینه برای این تجارت نبوده است. کل سود ناخالص نسبت به مدت مشابه در سال ۲۰۲۲ ۲۲ درصد کاهش داشت و سود هر سهم ۴۴ درصد کاهش یافت.

هنگامی که تسلا اولین دور تخفیف های خود را در ژانویه اجرا کرد، مارک ریتسون، ستون نویس هفته بازاریابی گفت که شرکت در معرض خطر ورود به یک جنگ قیمتی است، که به گفته او می تواند یک “وضعیت غیرقابل حل و اغلب وجودی” برای تولیدکنندگان باشد.

در بازارهای بزرگی مانند چین و ایالات متحده، تسلا با رقابت سختی از سوی رقبای ارزان‌تر مواجه شده است. برخی از تحلیلگران مالی اکنون از آن می خواهند تا قیمت ها را کاهش دهد و نشان می دهد که یک جنگ قیمت در حال حاضر به خوبی در جریان است.

ریتسون همچنین هشدار داد که کاهش قیمت، ارزش ویژه برند تسلا را که تا آن زمان قابل توجه بوده است، «کالایی می‌کند».

او هشدار داد: «این نقطه قوت اکنون، آسیب پذیری تسلا است. با هر رویداد تخفیف قابل توجهی، تسلا می تواند به خود آسیب برساند.»

با توجه به ابزار BrandIndex YouGov، تسلا در سال گذشته کاهش قابل توجهی در سلامت برند خود داشته است. امتیاز شاخص آن (معیار کلی سلامت برند) از ۲٫۲ در این زمان در سال گذشته، به -۲٫۰ تا ۱۸ اکتبر ۲۰۲۳ کاهش یافته است. در حالی که عوامل دیگر، مانند تصاحب شدید توییتر توسط ماسک (که اکنون X نامیده می شود) ممکن است نقش داشته باشند. در این کاهش، این برند در مقایسه با سال گذشته در وضعیت سلامتی بسیار ضعیف‌تری قرار دارد.

به نظر می رسد که خود ماسک نسبت به سال ۲۰۲۲ نسبت به چشم انداز شرکت اطمینان کمتری دارد.

تقریباً در همان زمان سال گذشته، او به سرمایه‌گذاران گفت که تسلا «مقاوم در برابر رکود» است و مطمئن است که در هر سناریوی کلان اقتصادی، «وجه نقد معناداری تولید خواهد کرد».

دیروز او لحن محتاطانه‌تری داشت: «حتی یک کشتی بزرگ در طوفان نیز چالش‌هایی دارد».

ادامه مطلب

اخبار

آزمایش‌های هوش مصنوعی مولد گوگل و مایکروسافت تبلیغ‌کنندگان را نگران می‌کند

منتشر شده

در

گوگل و مایکروسافت هوش مصنوعی تبلیغات اخبار تبلیغات چاپ و تبلیغات آنلاین تبلیغ تبلیغات دیجیتالی

گوگل و مایکروسافت بینگ در حال آزمایش قرار دادن تبلیغات در نتایج جستجوی هوش مصنوعی هستند که باعث می‌شود برخی از تبلیغ‌کنندگان هزینه‌های تبلیغات خود را پس بگیرند.

گوگل و مایکروسافت تبلیغاتی را در آزمایش‌های هوش مصنوعی قرار می‌دهند بدون اینکه به برندها حق انتخاب انصراف بدهند. اکنون تبلیغ کنندگان نگران هستند که محصولات و خدمات آنها در کنار محتوای نامناسب تبلیغ شود.

چرا ما اهمیت می دهیم: اگر محصولات یا خدمات آنها در کنار محتوای نامناسب تبلیغ شود، ممکن است برندها به طور بالقوه در معرض خطر آسیب به اعتبار خود قرار بگیرند. بازاریابان دیجیتال از گوگل و مایکروسافت می‌خواهند تا در پاسخ به آن‌ها این فرصت را به آنها بدهند که از آزمایش‌های قرار دادن تبلیغات خود انصراف دهند.

چه اتفاقی برای تبلیغ کنندگان در تبلیغات جستجوی موجود می افتد؟

گوگل ماه گذشته اعلام کرد که قصد دارد از تبلیغات جستجوی موجود در آزمایشات با Search Generative Experience جدید خود استفاده کند. این موتور جستجو همچنین گفت که تبلیغ‌کنندگان حق انتخابی برای انصراف نخواهند داشت، با این حال، عملکرد قرار دادن تبلیغات را در مرحله آزمایشی به دقت زیر نظر خواهد داشت.

در همین حال، مایکروسافت در حال آزمایش تبلیغات در چت ربات هوش مصنوعی Bing است. بار دیگر به تبلیغ کنندگان حق انتخاب انصراف داده نمی شود. با این حال، علی‌رغم نگرانی‌هایشان، چت ربات جدید بینگ تاکنون بازخورد مثبتی از جستجوگران دریافت کرده است و ۷۱ درصد از آن در هفته راه‌اندازی آن استقبال کرده‌اند.

آیا گوگل یا مایکروسافت به نگرانی ها پاسخ داده اند؟

هر دو غول فناوری گفته اند که به مسائل مطرح شده توسط تبلیغ کنندگان گوش می دهند و فعالانه روی بازخورد آنها کار می کنند. با این حال، از آنجایی که این آزمایش‌های قرار دادن تبلیغات هنوز در مراحل اولیه آزمایش هستند، هنوز به بازاریابان حق انتخاب انصراف داده نمی‌شود.

تبلیغ‌کنندگان چگونه واکنش نشان داده‌اند؟

بازاریابان دیجیتال نگران محتوایی هستند که برندهایشان به طور بالقوه می‌تواند با آن مرتبط باشد و مشتاق هستند که کنترل مکان‌هایی که آگهی‌هایشان به صورت آنلاین نشان داده می‌شوند را پس بگیرند. به گزارش چاپ و تبلیغات آنلاین به نقل از رویترز، برخی از کسب و کارها به طور موقت هزینه تبلیغات خود را در پاسخ به چنین محدودیت هایی متوقف کرده اند. دیگران این شیوه ها را به عنوان “استاندارد صنعتی نیستند” توصیف کرده اند.

 

ادامه مطلب

بازاریابی

جوامع برندی، بازاریابی و رسانه

منتشر شده

در

آمار جلسه کارکنان مدیریت کسب و کار، برند سازی - بازاریابی فروش، تبلیغات، چاپ و تبلیغات آنلاین

واژه «جامعه برندی» اصطلاحی است که محققین علوم اجتماعی به گروهی از مشتریان اتلاق کردهاند که همفکر بوده و با یک نام تجاری – برند – مشترک شناخته میشوند. پژوهشگرانی چون توماس.کو.گویین و آلبرت مونیز از آن به عنوان «اطلاعات، آداب و رسوم و مسئولیت اخلاقی مشترک» یاد میکنند و معتقدند که این امکان وجود دارد که تعدادی از مشتریان در جهت تبادل تجربیات خود درباره یک نام تجاری – برند – گروههایی را تشکیل دهند و اطلاعات عرضه شده در این جوامع بازتابی از ارزشهای نام تجاری – برند – مربوطه میباشد.

ادبیات نامهای تجاری – برند- و تحقیقاتی که در این زمینه صورت گرفته است، بحثهایی را در مورد چند نمونه اولیه از جوامع برندی، مطرح ساخته اند: موتورسواران هارلی دیویدسن و رانندگان ساب، هوداران کامپیوتر اپل یا مصرف کنندگان استارباکس.

انتخاب این نامهای تجاری – برند – از آن جهت بوده است که شناسایی مشتریان آنها برای محققین به سادگی امکان پذیر بوده است و بدان معنا نمیباشد که هر نام تجاری – برند – برای داشتن یک جامعه برندی باید همچون هارلی دیویدسن یا استارباکس باشد.حتی مشتریان چای و قهوه پیت یا سایر نامهای تجاری کوچک محلی، ممکن است نسبت به نام تجاری – برند – منتخب خود بسیار علاقمند و مشتاق باشند.

به نظر میرسد حداقل ملزومات داشتن یک جامعه برندی عبارتند از:

* نام تجاری – برند – که مشتریان خود را کاملاً متمایز سازد.

* مکانیزمهایی که آنها (مشتریان) را درگیر تجربه مشترکی از نام تجاری – برند – مربوطه نماید.

مثالهای ارائه شده، نشان دهنده این هستند که مشخصههای کیفی یک نام تجاری، در مشتریان آن منعکس میشود و آنچه که مشتریان میخواهند در کیفیت آن نام تجاری – برند – بازتاب مییابد. مثلاً نام تجاری – برند – هارلی دیویدسن با مفاهیمی چون آزادی فردگرایی و نافرمانی شناخته میشود، پس خیلی عجیب به نظر نمیرسد که این مفاهیم در رفتارها و منش موتورسوران چرم پوش هارلی دیویدسن به عرضه ظهور برسد.

آنچه که این تحقیقات به خوبی نشان نمیدهند، میزان تمایل مشتریان برای نزدیک شدن به مشخصههای خاص یک نام تجاری – برند – میباشد و توجه به این مسئله در تبدیل اعضای کنونی و آینده یک جامعه برندی، از جایگاه یک مشتری بی تفاوت و غیر متعهد به هوادار واقعی و وفادار، از اهمیت بسزایی برخوردار است.

یکی از مدلهای جامعه برندی در بازاریابی شامل چهارگروه افراد میشود:

گروه اول ناظرین نامیده میشوند و آن دسته از افراد هستند که تنها با نام تجاری – برند – آشنا هستند، دسته دیگر غیر متعهدین میباشند افرادی که بدون هیچگونه ترجیح خاصی از محصول یک نام تجاری – برند – خرید کردهاند اما تعهدی نسبت به آن نام تجاری – برند – برای تکرار خرید ندارند. گروه بعد، تحسین کنندگان هستند که نام تجاری – برند – مذکور را به سایرین ترجیح میدهند و در نهایت هوادران میباشند که هم نام تجاری – برند – را ترجیح داده و هم به آن وفادار میمانند.

بنابراین بخشی از وظیفه یک بازاریاب سوق دادن مصرف کننده از پیرامون به مرکز جامعه برندی (در جهت افزایش وفاداری و درآمد حاصل از هر مشتری) و همچنین جذب مشتریان جدید میباشد. این مسئله نیازمند تعریف گستردهای از جامعه برندی است بطوری که تمامی هواداران موجود یک نام تجاری، تحسین کنندگان و متمایلانی که واقعاً نام تجاری – برند – را ترجیح میدهند و غیر متعهدین (که تصادفی نام تجاری – برند – را برگزیده اند) و ناظرین (هنوز تصمیم به خرید نگرفته اند) را در بر گیرد.

نکته دیگری که ادبیات نام تجاری – برند – به آن اشاره میکند و توصیههای ضروری به مالکان نامهای تجاری است:
زمانی که ادعا شود هواداران یک نام تجاری، کنترل شدیدی روی پیام آن دارند، قادر خواهد بود که بر علیه مالک آن نام تجاری – برند – طغیان کرده و محصولات جدید یا نوآوریهایی را که مطابق با ارزشهای آنها نیست را متوقف سازند. پورشه چنین بحرانی را با آغاز معرفی محصولات جدید و متفاوت خود Cayenne SUV, Boxter تجربه کرد.

شما میتوانید مثالهای مشابهی را در جوامع برندی کامپیوتر اپل، BMW و… بیاید. جوامع برندی ثابت کردهاند که نیروهای قدرتمندی در دست بازاریابان هستند تا با اعضای آنها ارتباط برقرار کرده و اشتیاق و علاقه مشتریان را همسو با منافع نام تجاری – برند – مربوطه سازند.

دو تفسیر عمده از قدرت جوامع برندی وجود دارد:

  1. اعضای یک جامعه برندی به عنوان مشتریان یک نام تجاری – برند – خاص که در جامعه دیده میشوند، میتوانند بهترین ترویج کنندگان باشند. آنها پیام نام تجاری – برند – (و اشتیاق خود نسبت به آن) را به بازار منتقل میسازند و همچنین مجرایی مناسب برای نمایش بازخورد بازار میباشند. براساس تحقیقات، گروههای کانون و تحلیلهای صورت گرفته (در مورد مضامین جذاب) اعضای یک جامعه برندی میتوانند منبع ارزشمند تحقیقات مصرف کننده باشند.
  1. یک جامعه برندی نماینده گروه منسجمی است، در نتیجه بازاریابان قادر خواهند بود با مشتریان همچون اعضا رفتار کرده و برنامههای مخصوص اعضا که میتواند ارتباطات مشتریان را عمیق کند، را گسترش دهد.

ـ در یک مدل عضویت، بازاریاب نام تجاری – برند – تشویق به کارگیری برنامههای یکپارچه ارتباطی در مجلات، وب سایت ها، وب بلاگ ها، ایمیلهای خبری، کتابهای الکترونیکی، رویدادهای زنده و سایر انواع رسانه ها، مینماید. هر یک از این برنامه ها، فرصت ترویج نام تجاری – برند – را به تنهایی مهیا میسازند. حال آن که بازاریابان با ترکیب آنها با یکدیگر قادر خواهند بود علاوه بر افزایش اثرگذاری هزینههای خود را نیز کاهش دهند.

ـ جوامع برندی، راه جدیدی را برای یافتن خریداران فعال به بازاریابان ارائه میدهند. با استفاده از این جوامع به عنوان یک شاخص آماری حقیقی (در مقایسه با جنسیت، سن یا درآمد) بازاریابان قادر خواهند بود در برنامههای ارتباطی مالکان برای دستیابی به خریداران فعال در رسانههای سنتی ارزان، مشارکت داشته باشند.

مشتریان به عنوان اعضاء

بازاریابی جامعه برندی بحث جدیدی نمیباشد، به طوری که سالهاست ناشران مجلات و سازمانهای عضو پذیر به آن مشغول میباشند. بویژه مجاری سازمانهایی که در اموری چون شبکههای فروش مجدد، همایش و نشریات و غیره، پیشرو و پیشگام بوده اند. همه اینها برنامههای ساخت یک جامعه در مقیاس صنعتی (B2B) میباشد.

آنچه که در زمینه تکنولوزی اطلاعات جدید است، جمع آوری اطلاعات مهم مشتریان توسط بازاریابان نامهای تجاری مصرفی است که از آنها در جهت ساخت برنامههای ارتباطات بازاریابی حول محور اعضاء استفاده مینمایند.

از تقاطع دو مفهوم جوامع برندی و تکنولوژی اطلاعات این سوال پیش میآید: «اگر بازاریابان برای بدست آوردن اطلاعات مشتریان از طریق رسانهها رقابت میکنند، پس ذات ساخت یک نام تجاری – برند – چیست ؟»

این بیشتر شبیه توسعه مخاطبان تحت پوشش است در حالی که اساس رقابت، توانایی جذب و حفظ اعضای از دست رفته ایست که علایق خود به نام تجاری – برند – محبوب شان را با انتظارات جدید جایگزین خواهند کرد.

در این جا میتوان از تجربه انتشار مجموعههایی که برای ایجاد صمیمیت با مشتری مورد استفاده قرار گرفته است، یاد کرد:

این مطالب برای ارائه خدمات به اعضاء جامعه برندی شکل گرفته و مرتباً اخبار مفید و اطلاع رسان را بدست آنها میرساند و سبب تغییر دیدگاه آن در راستای اهداف نام تجاری – برند – میگردد.

مالکان نامهای تجاری میتوانند:

ـ زمانی را که مصرف کنندگان از یک نام تجاری – برند – لذت میبرند را افزایش دهند.

ـ پیام نام تجاری – برند – را به گونهای مطرح نمایند که مشتریان برداشتهای جدیدی از آن داشته باشند.

ـ کانالهای تحقیقاتی و ارتباطی بوجود بیاورند که در طول زمان علایق اعضاء را ردیابی نمایند.

ـ هزینههای تبلیغات و ترویج را بوسیله برنامههایی که براساس هر یک از آنها ساخته میشود، کاهش دهند.

به عنوان مثال ، برنامه رسانهای یک جامعه برندی میتواند شامل چاپ دورهای یک مجله و توزیع آن میان ۰۰۰ر۱۰۰ تا میلیونها نفر از مشتریان و ناظرین باشد. چنین سطحی از تولید سبب صرفه جویی ناشی از مقیاس تولید میگردد و مهمتر آن که باعث هدایت مشتریان به سوی وب سایتهایی میگردند که در آن جا، بازاریابان میتوانند اطلاع از وقایع و ترفیعات بیشتر، مضامین غنی تر، بحثهای عمومی و خبرنامههای الکترونیکی را در اختیار مشتریان قرار دهند. مخاطبان رسانههای چاپی همچین میتوانند به عنوان یک منبع اطلاعاتی برای پیگیری بازاریابی مستقیم مانند یک آزمون تحقیقاتی که بستری بوسیله تحقیقات پیمایشی و پانلهای مصرف کننده میسنجد، مورد استفاده قرار گیرد.

در این مثال، توزیع رسانههای چاپی، همانند اهرمی برای رسیدن به یکپارچگی رسانهای است که میتواند شامل وب سایت، کتاب الکترونیکی، وقایع زنده، خبرنامههای الکترونیکی، تحقیقات مشتریان و خدمات بازاریابی مستقیم باشد. رسانههای چاپی بخصوص برای فائق آمدن بر محدودیت بازاریابی الکترونیکی در جذب مشتریان جدید بسیار مناسب و مفید میباشند. زمانی که آدرس مشتریان در اختیار هستند میتوان از خبرنامههای الکترونیکی برای استحکام روابط بهره گرفت.

چه باید کرد؟

برای اجرای چنین برنامه هایی در روشهای سنتی بازاریابی مستقیم باید حدود ۵۰ سنت به ازای هر کارت پست شده تا چند دلار برای ارسال بروشور و کاتالوگ هزینه نمود. نمونه سه تکهای پستی (بروشور، پاکت نامه و وسیله ارسال پاسخ) حدود ۲ دلار هزینه دارد. در حالی که نرخ پاسخهای قابل قبول تنها دو درصد میباشد. برعکس، یک مجله ۶۸ صفحهای و یک وب سایت مرتبط قادرند مشتریان را به واکنشهای عمیق تر، ورود آنها به بحثهای محرک و اقدام به خرید وا دارند و در نهایت هزینه کمتری نسبت به روشهای سنتی پست مستقیم که ۹۸ درصد آنها یا مورد غفلت واقع میشوند یا دور انداخته میشوند، خواهد داشت.

در نتیجه میتوان چنین گفت كه بازاریابان باید برای آزاد ساختن تمامی پتانسیلهای موجود در جوامع برندی، روشهایی را در پیش گیرند که سبب افزایش تجربیات ارزشمند مصرف کنندگان گردد.

بدین ترتیب میتوانند توجه آنها را خارج از بحث خرید و استفاده نیز، جلب نمایند. در صورت اجرای دقیق و صحیح این روش ها، رسانه جامعه برندی به واسطه ارسال متون مفید و اطلاع رسانی برای مخاطبان خلق ارزش نموده و توجه مصرف کنندگان را جلب، آنان را به خرید تشویق مینماید.

بازخوردی که از این روش بدست می آید بسیار ارزشمند بوده و کل این سیستم باعث ایجاد وفاداری در تحسین کنندگان، غیر متعهدین و حتی ناظرین میگردد.

 

ادامه مطلب

Trending

پایگاه خبری چاپ و تبلیغات آنلاین