با ما همراه باشید

مدیریت

مدیریت و نوآوری دانش

منتشر شده

در

مدیریت مارکتینگ مالی مدیریت کسب و کار بازاریابی چاپ و تبلیغات آنلاین برند جلسه کارکنان

مديريت نوآوري نيز که با مسائل و موضوعاتي نظير مديريت کارآمد فرايند نوآوري سر و کار دارد توجه و اقبال بسياري را به خود جلب کرده است. از آنجا که نوآوري به عنوان يکي از عناصر مهم و کليدي کسب و کار محسوب ميشود، امروزه مديريت دانش به عنوان يکي از وظايف و کارکردهاي اصلي سازمان محسوب ميشود.

علي رغم مطالبي که بيان شد تحقيقاتي که در زمينه دستيابي، مديريت و کاربرد دارايي هاي دانش در نوآوري انجام گرفته است هنوز کافي نبوده است.
امروزه، مديريت دانش و مديريت نوآوري دو حوزه مديريتي متمايزي هستند که به نظر ميرسد داراي تاثيرات و نتايج مجزايي هستند. با وجود اين، يکي از دغدغههاي عمده و اصلي مديران ارشد سازمانها اين است که از طريق کاربرد موثر داراييهاي دانش به ايجاد، تحکيم و توسعه نوآوري بپردازند.

ترکيب مديريت دانش و نوآوري

افزايش رقابت بين بنگاهها در مقياس جهاني باعث شده است که تفکيک يا عدم تفکيک حوزههاي مديريت دانش يا مديريت نوآوري موضوع چندان استراتژيک و مهمي به شمار نيايد. در عوض، موضوع استراتژيک و مهم کاربرد مديريت دانش در فرايندهاي مديريت نوآوري است که موجب ميشود سازمانها عملکرد خود را ارتقا بخشند.

در گذشته سازمانها با تکيه بر نوآوري جديد براي ارتقاي عملکردشان از خـــــود ميپرسيدند:
نوآوري چگونه ميتواند عملکرد سازماني را ارتقا ببخشد؟

در حالي که امروزه با تکيه بر نوآوري دانش به عنوان منبع بالقوه مزيت رقابتي از خود ميپرسند:
چگونه توسل به نوآوري دانش، ما را قادر ميسازد که در دنياي پر تلاطم کسب و کار به مزيت رقابتي بلندمدت نائل شويم؟

اهميت دانش

گذار به انقلاب دانش:
در اقتصاد نوين، دانش منبع اصلي توسعه اقتصادي و صنعتي است و ساير عوامل سنتي توليد مانند زمين، نيروي کار و سرمايه در مرتبه بعدي اهميت قرار دارند (DRUCKER, 1994). عوامل سنتي توليد از نظر مقياس و دامنه با محدوديت روبرو بوده و افزايش نهايي آنها به بازده نزولي سرمايه گذاري منجر ميشود.

در مقابل، قانون اقتصادي ديگري بر بازده دانش حکمفرماست:
سرمايه گذاري بيشتر در دانش يا اطلاعات به بازدهي بالاتري ختم خواهد شد. نگرش سنتي به نوآوري از تاکيد بر داراييهاي فيزيکي و ملموس؛ به فرايندهاي جذب، همانند سازي و تسهيم دانش براي ايجاد نوآوري در دانش مبدل شده است.

در چنين شرايطي دانش به عامل کليدي ارتقاي عملکرد سازماني تبديل شده است. هر چند صاحبنظران رشته نوآوري اهميت دانش را به رسميت ميشناسند، اما ابهام موجود بين ارزش دانش و اطلاعات سازمانها را ناچار ساخته است که ميلياردها دلار در فناوري اطلاعات سرمايه گذاري کنند (STRASSMAN,1997).

اين ناهماهنگي بين مخارج فناوري اطلاعات و عملکرد سازماني را ميتوان به گذار از عصر اطلاعات؛ و ورود به عصر دانش نسبت داد (MALHOTRA,2000,1997). در حقيقت توجه روزافزون به نوآوري دانش به عنوان اهرم استراتژيک عملکرد سازماني موضوع تازهاي نيست.

سازمانهايي در اقتصاد مبتني بر دانش موفق عمل ميکنند که بتوانند در فرصتهاي حاصل از داراييهاي دانش سرمايهگذاري کنند.

اين سازمانها فاتحان صنعت خواهند بود. سازمانهايي که از عهده اين مهم برنيايند بازندگان صنعت تلقي خواهند شد. براي اين کار سازمانها مجبورند انواع داراييهاي دانش را شناسايي و نحوه اجراي موثر مديريت دانش را بياموزند.

مهارت مديريت دانش

دانش از طريق اثرگذاري در محصولات، فرايندها و افراد موجب ايجاد ارزش براي سازمانها ميشود، در حالي که مديريت دانش اطلاعات، دادهها و داراييهاي فکري را به ارزشهاي ديرپا و ماندگار تبديل ميکند (DELL, 1996). به دليل نياز سازمانها به نوآوري، توجه به مديريت دانش با توجه به مديريت نوآوري همراه و همگام بوده است.

تاکنون دستاوردهاي مديريت دانش مهم و چشمگير بوده است. يکي از دستاوردهاي مديريت دانش در زمينه محصول توليد خودرو هوشمند است که سيستم مديريت موتور آن قادر است عملکرد قطعات و اجزاي مهم موتور را کنترل کرده و از نياز به سرويس و به دنبال آن افزايش عملکرد موتور آگاهي داشته باشد. دستاورد ديگر دانش در زمينه فرآيند بهره مندي از بهترين مهارتها است، مانند کارخانههاي توليد کننده نيمه هاديهاي داراي فناوري بالا است که موجب شده است صرفه جوييهاي هنگفتي در زمينه سرمايه گذاري در داراييهاي سرمايهاي انجام گيرد.

در زمينه افراد، دانش تخصصي افراد مجرب در معاملات تجاري( مذاکرات چند ميليارد دلاري ) قادر است موفقيت يا عدم موفقيت در کسب و کارهاي مبتني بر دانش را تعيين کند.

از تاثيرات مهم مديريت دانش بر عملکرد سازماني گسترش ابزارهاي مديريت دانش مانند يادگيري الکترونيک، گذرگاههاي اينترنتي (WEB PORTAL)، چت يا گفتگوي الکترونيک، و ابزارهاي جستجو و گردآوري دادهها و غيره است. علي رغم وجود مزيتهاي مديريت دانش در زمينه صرفه جوييهاي مالي، سرمايه گذاري در زمينه مديريت دانش با ريسکها و مخاطراتي همراه است، زيرا مشکلات و مسائل مربوط به استقرار آن موجب ميشود که به مزاياي مورد انتظار منجر نشود.

همانگونه که در بالا بدان اشاره شد، دستاوردهاي مديريت دانش در حيطه کسب و کار عبارت است: محصول مانند حق اختراع يا اعطاي امتياز فناوري( سرمايه فکري )، فرآيند مانند رويههاي مالي يا روشهاي توليد( سرمايه ساختاري) افراد مانند نيروي متخصص( سرمايه انساني ).

تکامل نوآوري دانش

سازمانهاي امروزي بيوقفه تلاش ميکنند تا خود را از رقبايشان متمايز کنند. کسب توانايي لازم براي ايجاد تمايز، کاربرد هوشمندانه داراييهاي دانش براي مقاصد نوآوري است. بنابراين، بسياري از سازمانها درصددند بر مبناي فرايندهاي خاص توليد، مهارتهاي خاص و کمياب، خلاقيت و اقدامات مديريتي نظير مديريت زنجيره عرضه و مديريت روابط مشتري، تکنيکهاي جديد را بيازمايند (GOLD ET AL,2001)

امروزه سازمانها سخت تلاش ميکنند که به عنوان پيشگامان مهارتهاي مديريت دانش شناخته شده و از اين طريق مزد تلاش و کوشش خود را بگيرند. اين مهم از طريق کاربرد دانش براي مقاصد نوآوري امکانپذير است.

داراييهاي دانش چيست؟

همه انواع اطلاعات را نميتوان به عنوان دارايي دانش در نظر گرفت. اين سازمانها هستند که قادرند با توجه به محيط و اهداف کسب و کار مشخص سازند که چه اطلاعاتي را ميتوان دارايي دانش قلمداد کرد. معمولاً داراييهاي دانش را به دو دسته داراييهاي عيني و داراييهاي ذهني طبقهبندي ميکنند.

براي مثال، داراييهاي عيني عبارتند از: حق اختراع، مارک تجاري و غيره. اين نوع اطلاعات را ميتوان با استفاده از فناوري اطلاعات ثبت، بايگاني و کددار کرد. داراييهاي ذهني به اطلاعات موجود در افکار مردم اشاره دارد که نميتوان آنها را ثبت، بايگاني و کددار کرد ( Amidon, 1997,Drucker,1998 )

عناصر تشکيل دهنده نوآوري دانش چيست؟

اولين بار پيتر دراکر بود که از اصطلاح کارگر دانش ( knowledge worker )استفاده کرد. در واقع تا همين اواخر بود که مديران و سياستگزاران سازماني دريافتند نوآوري موفق نوآوري دانش مدار است.

«آميدون» نوآورري دانش را بدينگونه تعريف ميکند:
ايجاد، توسعه، تبديل و کاربرد افکار جديد در قالب کالاها و خدمات قابل فروش که موجب موفقيت سازمانها، اعتبار اقتصاد يک ملت و پيشرفت و ترقي يک جامعه ميشود.

نوآوري دانش دو عنصر کليدي دارد:

اول شناسايي دانش به عنوان يک عامل کليدي

و دوم اقدامات مربوط به مديريت دانش.

مديريت استراتژيک نوآوري دانش:

ماهيت ذهني داراييهاي دانش سازمانها و الزامات بلند مدت سازمانها ايجاب ميکند که رويکرد متفاوتي نسبت به مديريت نوآوري دانش ايجاد گردد. تفکرات رايج امروزي، مديريت استراتژيک نوآوري دانش را به عنوان يک ابزار رقابتي موثر براي حمايت از عملکرد سازماني قلمداد ميکند. با وجود ابزارهاي مختلف مديريت دانش، مديران سازمانها براي دگرگوني سريع رويکردها يا نگرشهايشان جهت کاربرد دانش در حيطه نوآوري با يکديگر به رقابت ميکنند.

تمرکز بر موضوعهاي مديريت استراتژيک ضروري است زيرا ظهور نوآوري دانش هرگز متوقف نشده و با محيطهاي رقابتي و شرايط جديد بازارها تغيير مييابد. با وجود ارتباطي که بين داراييهاي دانش و مديريت نوآوري وجود دارد جاي تعجب است که چرا تحقيقات اندکي در زمينه نوآوري دانش صورت گرفته است. با در نظر گرفتن اين موضوع که اصول دانش مدار بايد محور و راهنماي عمل نوآوري دانش قرار گرفته و يک شالوده تسهيم دانش براي تسهيل اقدامات دانش مدار ضروري است، بايد گفت که استقرار آن به دادههاي انساني تصميمگيري،اشتراک مساعي، تجارب و واکنشهاي خلاقانه توسط افراد مستعد بستگي دارد.

اصول دانش مدار:

اگر قرار است که مهارتهاي مديريت دانش با مهارتهاي مديريت نوآوري ترکيب شده و به عنوان يک ابزار رقابتي براي پشتيباني از نوآوري دانش تبديل گردد، سازمانها بايد وظايف خود را بر اساس مجموعهاي از اصول دانش مدار ايفا کنند.

اصول ششگانه مديريت نوآوري دانش عبارتند از:

درک سيستم ارزش نوآوري:

اين سيستم با زنجيره ارزش متفاوت است. بر خلاف زنجيره ارزش که خطي و ايستا است اين سيستم غيرخطي و پويا بوده و بيانگر روابط متقابل است.

صورتبندي يا تنظيم استراتژي دانش گروهي:

اين استراتژي بر خلاف استراتژي اطلاعات رقابتي که به رابطه برد/باخت قائل است رابطه برد / برد را تشويق ميکند.

توسعه شبکه دانش استراتژيک:

بر خلاف واحدهاي تجاري استراتژيک که داراييهاي اطلاعات مجزا را مورد تاکيد قرار ميدهد، اين شبکه جريان داراييهاي دانش بين شرکا، مشتريان، تامينکنندگان و غيره را مورد تاکيد قرار ميدهد.
ايجاد راهکارهاي مديريت دانش مبتني بر انسان/ فناوري نه راهکارهاي مديريت دانش مبتني بر ماشين:
براي اينکه دانش در خدمت نوآوري باشد بايد انسان و ماشين مکمل يکديگر باشند.

استقرار فرآيند دانش پايين به بالا:

کارهاي دانش سودمند و خلاقانه که توسط کارگران دانش انجام ميگيرد نيازمند دخالت اندک مقامات رده بالاست.
تاکيد بر موفقيت مشتري به جاي رضايتمندي مشتري:
جلب رضايت مشتري تنها بر نيازهاي امروزي مشتري تاکيد دارد در حالي که موفقيت مشتري نيازهاي آتي مشتريان را نيز در نظر دارد. موفقيت مشتري نيروي رقابتي براي رشد شرکت و توسعه کسب و کار را ايجاد ميکند.

ساختارهاي تسهيم دانش:

فناوريهاي اطلاعات و ارتباطات، موتور محرکه و عامل موثر در سرعت بالاي انتقال اطلاعات و کاهش هزينههاي ارتباطات است. اينترنت يکي از فناوريهاي اطلاعات و ارتباطات است که تاثير چشمگيري بر مديريت دانش گذاشته است. امروزه، اينترنت مسير استفاده گروهي از داراييهاي دانش را هموار ساخته است. سازمانها براي استقرار ساختارهاي تسهيم دانش براي نوآوري دانش بايد از فعاليتهاي کدگذاري، ذخيره دانش و توسعه شبکه دانش جانبداري کنند.

اقدامات دانش مدار

هدف اقدامات دانش مدار شناسايي گوهر دانش از بين درياي پهناور اطلاعات است. اينترنت به خاطر کاربرد آسان، دسترسي سريع و کم هزينهاي که دارد ابزار سودمندي براي اقدامات دانش مدار به شمار ميرود. تاثير اقدامـــــات دانش مدار بر نوآوري تا حدود زيادي به خلاقيت و تخيل انساني و داراييهاي دانش موجود بستگــي دارد (Malhotra,2000,1997).

بر اساس مطالعهاي که بر روي مهارتهاي مديريت دانش سازمانهاي استفاده کننده از اينترنت انجام گرفته اقدامات ۹ گانه دانش مدار عبارتند از:
محصولات:
تعيين نوع و گونه دانش؛
ايجاد پايگاههاي دانش؛

تبديل دانش به محصولات و خدمات جديد.

فرآيندها:
کسب و کاربرد مجدد اطلاعات به عنوان دانش؛
آموزش فرايندهاي دانش از طريق توزيع، انتشار يا برقراري ارتباطات شخصي؛
سنجش و مديريت ارزش داراييهاي دانش.

افراد:
ايجاد دانش يا تيمهاي سرمايه فکري؛
تاسيس مراکز دانش مردم مدار؛
استفاده از فنون گروهي براي مبادله دانش بين افراد.
چالشهاي آينده نوآوري دانش:
براي برخورداري هر چه بيشتر از مزاياي نوآوري دانش بايد به استقبال چالشهاي بنيادين و اساسي رفت.

اين چالشهاي سه گانه عبارتند از:

اولين چالش، گسترش اقدامات دانش مدار در لايههاي مختلف جامعه يعني لايههاي صنعتي، سازماني و انساني است. اين اقدام افراد را قادر خواهد ساخت از سرمايه دانش براي مشارکت در فعاليتهاي اساسي نوآوري دانش استفاده کنند.

دومين چالش، ايجاد داراييهاي دانش جديد، دسترسي آسان و جابه جايي و تحرک آزاد آن براي افراد درگير در فعاليتهاي نوآوري دانش است.

سومين چالش، تقويت نقش تمام عوامل ذينفع سازمان است. به عبارت ديگر، وظيفه اين عوامل ايجاد يک فرهنگ دانش مدار و شکوفاسازي يک اکوسيستم مبتني بر تسهيم دانش است. گذشته از آن، موفقيت نوآوري دانش به ميزان همکاري و تعاون افرادي بستگي دارد که در ايجاد دانش سهيمند. عاملي که موجب ميشود دانش براي جامعه سودمند و ارزشمند شود.

ادامه مطلب
برای افزودن دیدگاه کلیک کنید

یک پاسخ بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اخبار

مديريت در هزاره سوم/ بخش پاياني

منتشر شده

در

رفتار سازمانی - مدیریت سازمان - سازمان خلاق - سازمان چابک- اخبار چاپ - اخبار تبلیغات - صنعت پنجم

هنگامي كه يك پروژه تحت عنوان ((علوم طبيعي)) در دانشكده بازرگاني هاروارد، درحال اجرا بود، مدير اين پروژه، جو آن انريكوئز، به شيوه اي عميق و مفصل جهات و ويژگي‌هاي مالي و انساني برخي دستاوردها و پيشرفت‌ها را مورد تحقيق و بررسي قرارداد و با روشي كه در پيش گرفت، در اين زمينه تحول اساسي ايجاد كرد، مواردي كه انريكوئز مورد بررسي و توجه قرارداده بود توفيقات دستاوردهايي مثل مديريت از راه دور يك مغازه، يك كارخانه و يا يك شركت توليدي بودند. اما بالاتر از آن وي به روش ديگري در اين زمينه انديشيد و توجه كرد.

او اظهارات دو تن از انديشمندان علوم طبيعي به اسامي رابرت فليشمن و گريك ونتر را به ياد آورد كه اولين تصوير ژنتيكي از يك موجود زنده را تهيه كرده بودند. انريكوئز از همين روش علمي براي پاسخ گفتن به يك سري پرسش سود جست كه مردم عادي توان مطرح كردن و پرسيدن آنها را نيز ندارند.

قابل ذكر است يكي از سئوالاتي كه رابرت اوون به آن توجه كرده بود اين بود كه: ((چگونه مي‌توان منابع انساني و دارائي‌هاي يك واحد توليدي را به بهترين صورت ممكن كنترل نمود؟)).

در حال حاضر مردم متوجه شده‌اند آنچه كه انريكوئز در كتاب خود به آن اشاره كرده، يعني ((كنترل مستقيم و ارادي تكامل موجودات و بكارگيري اين نظريه در هر نقطه از جهان)) چه معنا و مفهومي دارد؟

اين موضوع به نوبه خود دستاورد بزرگي محسوب مي‌شد. در اينجا اين پرسش مطرح مي‌شود كه ((آيا مديريت بعنوان بك حرفه قادر خواهد بود از اين دستاورد بزرگ بهره ببرد؟)) البته پاسخ اين پرسش به خوبي مشخص و معلوم نيست. آنچه كه واضح و آشكار است اين است كه مديران امروزي جامعه بايستي تا آن حد قابليت و صلاحيت علمي و عملي داشته باشند كه بتوانند هم به سئوالات امروز و هم به سئوالات ديروز پاسخ بگويند. گردآوري آثار ده‌ها نفر كه مديريت در قرن گذشته را مورد تحقيق و پژوهش قرار داده‌اند از جمله اقدامات آندره گابور است.

از ميان افرادي كه گابور به نام و آثار آنها پرداخته بايستي به دبليو ادوارد دمينگ ، چسته برنارد و آبراهام ماسلو اشاره كرد. آندره گابور اينطور نتيجه گيري مي‌كند كه مديريت فردا بايستي براي پرسش اوون پاسخي در خور بيابد. گابور در اين ارتباط بيان مي‌كند: (( منشا و ريشه تضاد در ميان شيوه‌هاي علمي و انساني در دو تصوير متقاوت است؛ سازمانهاي تجاري و اهداف آنها در جامعه))

گابور در توضيح اين نكته اضافه مي‌كند ؛ ((ممكن است از يك سو به عنوان نهادي در قبال دموكراسي تلقي شود كه مسئوليت سنگيني براي اجراي قوانين و حفظ كاركنان و مشتري‌هايش در بردارد. از سوي ديگر يك نگرش عملياتي‌تر وجود دارد و آن اينكه سهامداران تنها افرادي هستند كه اهداف و سود را تعيين مي‌كنند)).

در حال حاضر فن‌آوري به توانمندي مديريت براي تصميم‌گيري د رخصوص آنچه كه بايد انجام دهد و آنچه كه بايد ياد بگيرد ياري مي‌رسانده در اين حال افراد زيادي عقيده داشتند كه زندگي و كارو كسب قابل مديريت نيست.

اوون از اين بابت اظهار ناراحتي و نگراني مي‌كرد كه مبادا قدرت فن‌آوري بر منابع انساني مسلط شود. از سوي ديگر مينگ از آن مي‌ترسيد كه تفكر انسان درباره موضوعاتي همچون كيفيت، برتوانايي‌هاي فن آوري تحويل كالا برتري پيدا كند.

امروزه برخي از آن بيمناك هستند كه تلاش براي سود آوري ، از قدرت تكنولوژي و منابع انساني سبقت بجويد. در اين باره قابل ذكر است كه حتي انديشمنداني مثل چارلز هنري كه خود را نسبت به سرمايه داري بي‌علاقه نشان مي‌دهند ، وقتي درباره شركت‌هاي بزرگ از يك سو و افراد و گروه‌هاي كوچك از سوي ديگر كه به ترتيب از آنها با عنوان فيل‌ها و موش‌ها ياد مي‌شود، صحبت به ميان مي‌آورد اينطور نتيجه‌گيري مي‌كند: (( بعضي افراد فكر مي‌كنند كه امروزه شركت‌هاي بزرگ، ثروتمندتر و قدرتمندتر از بسياري شركت‌هاي ملي هستند، مردم احساس مي‌كنند كه اين فيل‌ها خارج از كنترل هستند)).

با اين حساب مي‌توان اينطور عنوان نمود كه صدها سال بحث و بررسي درباره مديريت صحيح اساساً بدون ارزش بوده است. به بيان ديگر انبوه مقاله‌هاي مديريتي، تئوري‌هاي مديريتي، گروه‌هاي مديريتي و راه‌حل‌هاي مديريتي هيچ يك قادر نبوده‌اند هيچ نقش سازنده‌اي در جامعه داشته باشند و منشاء تحول و ترقي بشوند.

مطالعه درباره مديريت كه در طول قرن‌ها به عنوان يك رشته مورد پذيرش و توجه بوده است همواره به عنوان اساس و مبنايي براي آزمون اين موضوع مورد استفاده قرار گرفته كه ما چگونه مي‌توانيم هم در بعد فردي و هم در بعد اجتماعي كار كنيم.

براين اساس تفكر مديريت ، روشي جديد براي بهره گرفتن از منابع انساني به حساب مي‌آيد. كتاب((دستورالعمل الزامي مديران)) نوشته تيم هيندل و رابرت هلر بر اين نكته تصريح و تأكيد دارد كه ؛ درك كامل آنچه كه باعث مي‌شود مردم درست كار كنند و نيز درك مسائلي كه ممكن است بر عملكرد افراد در محيط كار اثر بگذارند ، براي هر مديري الزامي است. مدير بايستي براي حل مسائل از طيف گسترده اي از مهارت‌هاي فردي و حرفه‌اي استفاده نمايد)).

روش مديريتي هم علمي است و هم فني. بهترين روش براي بهره‌گيري از نيروي ذهني افراد و بهترين سرمايه براي استفاده از فن‌آوري‌هاي نوين به منظور ايجاد تحول در رويه و رفتار افراد از طريق شكل‌گيري مفاهيم همه چيز در اين جهان است.

حوزه هايي همچون اطلاعات ،پشتيباني ، حسابداري، فرهنگ سازماني ، فروش،سياست‌هاي اجتماعي و تحقيق و توسعه در زمره حوزه هايي هستند كه مي‌توانند در قالب مديريت قرارداده شوند. همواره پرسش‌هاي بسيار مهمي در اين زمينه مطرح مي‌شوند و اين روال از ابتدا وجود داشته و همچنان وجود خواهد داشت.

بر اين اساس هنگامي كه اسامي تعداد زيادي از انديشمندان حوزه مديريت در يك كتاب آورده مي‌شود، چاره كار تنها اين است كه اجماع نظرها و صورت بگيرد. دانش مديريت كه حوزه نبرد عقيد ايده‌هاست، مثل هر دانش ديگري به طور مرتب رو به تكامل و توسعه است.

متفكران و متخصصان مديريت فقط زماني با ديگران به توفق مي‌رسند كه نظرات و عقايد مشتركي درباره نحوه استفاده از فن‌آوري‌ها، نحوه برقراري بهترين نوع تكامل بين انسان و ماشين آلات و نحوه تركيب اين عوامل براي دستيابي به ثروت داشته باشند.

مطلب مهم اينجاست كه شركت‌ها به دليل برنامه‌ريزي استراتژيك خود به موفقيت نمي‌رسند بلكه توفيق آنها در اجراي استراتژيك تدابير، ميزان جذب مشتري و سرمايه‌گذار خواهد بود؛ اين توفيق و دستاورد تأثير به سزايي در نحوه مديريت آينده مي‌تواند داشته باشد.

هنوز سئوالات و ابهامات فراواني درباره مديريت باقي مانده يا اساساً طرح نشده‌اند و يا طرح شده اما پاسخي به آنها داده نشده است. بزرگترين مناظرات و بحث‌ها درباره نحوه مديريت و كسب و كار ما هنوز به قوت خود باقي است. حتي بيشترين اطلاعات و دانستني‌هايي كه درباره مديريت گردآوري و فراهم شده است تنها بخشي اندكي از آن چيزي است كه دانشجويان و دانشمندان حوزه مديريت به آن دست پيدا كرده اند، و هنوز هم براي يافتن شيوه‌هاي جديد و نوين مديريتي و مديران جديد تلاش، زحمت و كار بسيار لازم است.

دانش و فن مديريت و نيز منابع انساني دوران طولاني و درازي را در كنار هم به سر برده‌اند و با هم راه آمده‌اند. ما با سرعت بيشتر و بهتري به مسافرت مي‌رويم، راحت‌تر از گذشته با يكديگر ارتباط برقرار مي‌كنيم، در سطح كلان و جهاني خريد مي‌كنيم و به سرعت برحجم دانسته‌ها و آموخته‌هايمان مي‌افزائيم.

ادامه مطلب

اخبار

مديريت در هزاره سوم قسمت سوم

منتشر شده

در

برنامه ریزی - مدیریت - کسب و کار - اخبار چاپ و نشر - اخبار چاپ و تبلیغات

يك كارشناس مسائل مديريتي مي‌گويد: «از آنجا كه فرهنگ امروزي تعريفي جهاني دارد،‌ تنها كاري كه يك مدير قادر به انجام آن است، طراحي دوباره تلاش‌ها و فعاليت‌ها است». فونز توپراس مي‌افزايد: «وقتي كه مردم به زبان انگليسي تكلم مي‌كنند دليل اين نيست كه فكر كنيم آنها مثل هم فكر مي‌كنند».

او يادآور مي‌شود: «يك نفر مدير كه در عرصه بين‌المللي فعاليت مي‌كند بايد به دنبال چيزهايي به مراتب گسترده‌تر از گوناگوني فرهنگ‌ها باشد.»

توپراس تأكيد مي‌كند: «چنين شخصي بايد به تفاوت‌هاي فرهنگي احترام بگذارد و از فرصت‌هايي كه هر يك از اين فرهنگ‌ها در اختيار او قرار مي‌دهد به منظور برطرف ساختن بحران‌هاي ناشي از تفاوت‌هاي فرهنگي بهره‌ ببرد.»

قريب دويست سال از دوره رابرت اوون مي‌گذرد. در اين لحظه بايست پرسيد چگونه مي‌توان براي مديريت مدرن تفكيك قائل بود، اين پرسش از آن رو اهميت دارد كه در حال حاضر كتاب‌هايي كه در زمينه مديريت منتشر مي‌شوند و پرفروش هستند. بيشتر به آن دسته از مسائل روز مي‌پردازند كه در آنها بانك‌هاي اطلاعاتي و فن‌آوري‌ها نقش موثري در مديريت سازمان‌ها دارند و حرف اول را مي‌زنند. از ديگر سو اين كتاب‌ها از سازمان‌هايي صحبت به ميان مي‌آورند كه در اداره جزئي‌ترين و بديهي‌ترين امور خود ناتوان هستند.

يك فعال اقتصادي كه تا به حال دو عنوان كتاب در زمينه‌هاي تجارت و مديريت به رشته تحرير درآورده است مي‌گويد: «امروزه مديريت يعني اين كه مقابل كامپيوتر بنشيني و ميليون‌ها دلار از ژاپن به نيويورك انتقال بدهي.»

آنيت روديك كه خود بنيانگذار فروشگاه‌هاي زنجيره‌اي «باري» است مي‌افزايد: «ديدگاه تازه درباره مديريت اين است كه تنها افراد مسئول قادر هستند زمام امور را در كف بگيرند». يك فيلسوف اجتماعي كه در عين حال متخصص علم مديريت نيز، هست از دريچه فيزيك نوين به مديريت مي‌نگرد.

مارگارت ويتلي در كتاب «رهبري و علم نوين» مي‌نويسد: «چنانچه ده سال آينده روش مديريت كسب و كارمان را دگرگون نكنيم خواهيم مرد» وي معتقد است مديريت علمي به مرحله‌اي رسيده كه وينسلو تيلور نمي‌توانست تصور كند.

ويتلي عميقا به اين باور رسيده كه امروزه مديريت همه‌گير شده است. نظرات و ديدگاه‌هاي مارگارت ويتلي به گونه‌اي است كه بسياري از انديشمندان، محققان و نويسندگان حوزه مديريت و نيز افرادي كه در عرصه عمل به مديريت مي‌پردازند با ديدگاه‌هاي او موافق هستند.

رني موبورن و جان كيم در خصوص معضلات و چالش‌هاي مديريت استراتژيك در اقتصاد نوين تحقيق مي‌كنند. آنها عقيده دارند در عرصه مديريت تنها زماني پيشرفت حاصل خواهد شد كه سيكل منصفانه‌اي در مورد مديريت در دنياي امروز پشت سرگذاشته شود.

اين دو مي‌گويند بايستي در روش‌ها و شيوه‌هاي كاري دگرگوني‌هاي اساسي به وجود بيايد و اين مهم بدون وجود كساني كه به همكاري در شرايط جديد تمايل دارند و نيز از سابقه، تجربه و تبحر كافي در مورد انجام كار در يك موسسه برخوردار هستند، قابل اجرا نيست.

رابرت ساتون و جفري قفر استادان دانشگاه استنفورد بودند آنها با ديد عميق‌تري به مسائل سازمان‌ها نگاه مي‌كردند و به اين نكته پي برده‌ بودند كه هر چند مديران شركت‌هاي بزرگ مغرورانه ادعا مي‌كنند كه سازمان‌هايي با قدرت يادگيري مطلوب هستند، اما تعدادي از سازمان‌ها وجود دارند كه وضعيتي كاملا متفاوت دارند.

آن دو مشتركا كتابي با نام «دانستن رفع يك شكاف» را نوشته و منتشر كردند.

در اين كتاب اولين جمله‌اي كه به چشم مي‌آيد و خواننده را متوجه مي‌كند بيانگر روش و شيوه نوين مديريت است و از اتفاق عمده‌‌اي كه قرار است در عرصه مديريت واقع شود خبر مي‌دهد: «ما اين كتاب را نوشتيم، زيرا مي‌خواستيم بدانيم چگونه است كه عده زيادي از مديران اطلاعات گسترده و فراواني درباره عملكرد سازماني، نحوه رسيدن به آن عملكرد سازماني و در خصوص سخت‌كوشي دارند ولي با اين حال سازمان‌هايي كه تحت مديريت چنين مديراني اداره مي‌شوند بازده و كارايي مثبتي ندارند». ن

كته‌اي كه در اين وضعيت به ذهن مي‌آيد آن است كه ظاهرا اين قبيل مديران با نقطه نظرات و عقايد داگلاس مك گريگور استاد رشته مديريت كه در كتاب «بعد انساني شركت‌ها در دهه ۱۹۶۰» منتشر شده آشنا نيستند. د

ر حدود ۴۰ سال پيش از آن كه ففروساتون در مورد مديريت دست به تحقيق بزنند مك گريكور به اين نتيجه رسيده بود كه: «موج‌ها در حال رفتن و آمدن هستند، واقعيت اساسي در مورد انسان‌ها اين است كه آنها قادر هستند به صورت رو در رو و به صورت دسته‌جمعي با يكديگر كار كنند تا آنجا كه توانايي آنها از سوي ديگران مورد قبول واقع شود». وي مي‌گويد: «تنها و تنها در اين شرايط است كه مديريت متوجه مي‌شود منابع انساني خود را تا چه اندازه مورد غفلت قرار داده است.»

از ميان ابزارهاي و نيروهاي تكنولوژي، اينترنت و پست الكترونيكي دو ابزاري هستند كه حرفه و كار مديران را دچار تحول و دگرگوني ساخته‌اند. در اين ميان اين دغدغه و نگراني وجود دارد كه كاركنان مجازي را كه در خانه‌ها كار مي‌كنند چگونه مي‌توان مديريت نمود كه آيا آنها واقعا كار مي‌كنند يا خير؟ يا به چه ترتيب مي‌توان افرادي را گزينش و مشخص كرد كه به حجم وسيعي از اطلاعات دسترسي داشته باشند.

اما فن‌آوري به ابزار و قدرتي تبديل شده كه رابرت اوون پيش‌تر، يعني در سال ۱۸۱۳ از آن خبر داده و در حقيقت درمورد آن پيشبيني كرده بود.

همان‌طور كه در قسمت‌هاي قبلي متذكر شديم اوون در عصر خود به صورت همزمان در مورد ۳ موضوع افراد، سود و فن‌آوري اعلام نظر كرده بود.

ادامه مطلب

اخبار

مدیریت در هزاره سوم قسمت اول

منتشر شده

در

مدیریت بازاریابی تبلیغات - مدیریت بازرگانی - اخبار چاپ - اخبار تبلیغات - اخبار بسته بندی - چاپ و نشر - صنعت پنجم - اخبار صنعت چاپ

سابقه بحث درباره مديريت به زمان‌هاي بسيار كهن بازمي‌گردد. در دوره‌اي كه حمورابي پادشاه مقتدر و قانونمدار بابل بر پهنه قلمرو خود حكمراني مي‌كرد، نخبگان جامعه آن روز در مورد همه عرصه‌هاي زندگي و براي همه شهروندان جامعه قانوني را تنظيم و تدوين كردند كه وظيفه هر كس و جايگاه هر چيزي را مشخص و معلوم مي‌ساخت و البته‌ قضاوت در مورد نقاط قدرت و ضعف اين قانون مقوله ديگري است كه بايستي به صورت جداگانه به آن پرداخت.

قانون مورد نظر به موضوعاتي مثل: داد و ستد،‌ پيشه و حرفه، رفتارهاي شخصي و اجتماعي، دستمزد،‌ قضاوت و بسياري موارد ديگر مي‌پرداخت، در بيش از ۲۸۰ بند پيش‌بيني و تدوين شده بود.

از جمله موضوعاتي كه در دوران باستان در مورد آن قانوني مشتمل بر ۱۰۴ بند تنظيم شده بود موضوع بازرگاني بود كه به صورت ساده و ابتدايي از نحوه ارتباط ميان تاجر و قوانين بازرگاني امروزي به حساب آورد.

در زمان‌هاي باستان حتي براي حفظ حقوق مشتريان قانون تنظيم شده بود و چارچوب و اساس داد و ستد با مشتري و حمايت‌هايي كه قانون از مشتري به عمل مي‌آورد در آن لحاظ گرديده بود. هرچند جنبه‌هاي ريز و درشت بازرگاني، داد و ستد، خدمات و امور اقتصادي در آن زمان تا آنجا كه ممكن بود مد نظر قرار گرفته بود،‌با اين وجود در بعضي موارد قوانين عجيب و غريبي وضع شده بود كه توجيه‌پذير نبودند.

به عنوان مثال هر كس اقدام به ساخت خانه مي‌نمود، نمي‌توانست در مورد آن ادعاي مالكيت داشته باشد و اگر اين ادعا را مطرح مي‌كرد بر اساس قانوني كه در دوران حمورابي وجود داشت آن شخص به مرگ محكوم و بايستي به ديار نيستي و هلاكت فرستاده مي‌شد.
بر اساس آنچه كه ذكر شد مشخص مي‌شود مديران در دوران گذشته طبق يك سري قوانين مدون اقدام به اداره جامعه مي‌نمودند كه سرپيچي از اين قوانين مجازات و محكوميت‌هاي متفاوت و بعضا نامتناسبي را براي شخص متخلف در پي داشت.

معمولا براي اداره هر مجموعه‌اي چالش‌‌هاي خاص آن مجموعه وجود دارد و اين امر نيز از همان آغاز نيز وجود داشته است و تحقيقات و بررسي‌هاي متخصصان دانش مديريت مويد اين ادعاست.

در حدود شش قرن پيش از ميلاد يك ژنرال چيني به نام سان‌ تزو براي اداره ارتش چين دچار چالش شده بود و در حقيقت چالش وي همان اداره ارتش چين بود. بنابر اين هر نوع مديريتي با چالش يا چالش‌هاي خاص خود همراه است و هر چقدر كه مديريت توسعه پيدا كرده و رو به جلو آمده است اين چالش‌ها نيز وجود داشته‌اند.

دانيل ورن مؤلف كتاب «تكامل انديشه مديريت» است. وي در اين كتاب به معرفي افرادي مي‌پردازد كه در توسعه دانش مديريت نقش موثر و قابل توجهي داشته‌اند. بعضي از اين افراد كه از آنها بايد نام برد كريس آرگريس، ويليام وايت، التون مايو، جان‌كوتر و هنري فورد هستند. مديريت در يك تعريف ساده و همه فهم يعني «انجام امور از طريق ديگران».

با اين حال مديريت كار ساده‌اي نيست و افرادي كه تجربه مديريتي دارند و يك مجموعه و سازماني را مديريت كرده‌اند به خوبي واقف هستند كه مديريت اصلا يك كار راحت و آسان نيست و همواره نتيجه خوب و مثبت نخواهد داشت.

مديريت در بعضي مواقع مي‌تواند موثر باشد، و بعضا مي‌تواند موثر و كارآمد نباشد، مديريت نمي‌تواند به صورت ضربتي و با سرعت تمام به انجام برسد، چرا كه پيچيدگي‌هاي خاص خود را دارد و بايستي با تأمل و در نظر گرفتن جنبه‌هاي مختلف كاري همراه باشد. دانيل ورن در كتاب تكامل انديشه مديريت مي‌گويد: «انديشه مديريت در خلاء فرهنگي بروز نمي‌كند».

وي در همين راستا مي‌افزايد: «مديران دريافته‌اند كه كارشان همواره تحت تاثير فرهنگ موجود است». به همين دليل مديران پيوسته بايستي ضوابط حاكم بر جامعه و محيط كارشان را بررسي و ارزيابي نمايند و با اهميت دادن به وضعيت در حال تغيير و شناور برخي عناصر موجود در جامعه دور و برشان و لحاظ كردن شرايط گوناگون سياسي، اقتصادي و اجتماعي تصميم‌ بگيرند و به تصميمات خود جامه‌ي عمل بپوشانند.

در كتاب‌هاي فرهنگ لغات انگليسي براي واژه مديريت نمونه‌ها و اشكال گوناگون و بسيار زيادي ذكر شده و در ساليان اخير نيز از لغت مدير به كرّات استفاده شده است. معروف است كه اول بار رابرت اوون نويسنده كتاب «اصول كلاسيك مديريت» در سال ۱۸۱۳ واژه مديريت را مورد استفاده قرار داد و به آن رواج بخشيد.

كتاب او شامل بخش‌هايي از سخنان انديشمنداني است كه بيشترين تاثير را در سال‌هاي كار و تلاش و فعاليت از خود به جا گذارده‌اند. اوون كه خود يك مدير صنعتي و توليد‌كننده منسوجات صنعتي در كشور اسكاتلند بود، سخنراني‌هاي متعددي درباره استفاده از همه نوع ماشين‌آلات و لوازم ديگر حتي رايانه‌هاي خانگي و شخصي داشته و به دقت درباره آنها توضيح داده است.

در سخنراني‌هاي اوون يك نكته برجستگي خاص و چشمگيري دارد و آن اين كه در آينده‌اي نه چندان دور ماشين‌آلات اتوماتيك به طور دائم و كامل در كارخانجات و كارگاه‌ها مورد استفاده قرار مي‌گيرند.

به زودي پيش‌بيني رابرت اوون تحقق پيدا كرد و بازار ماشين‌آلات رونق فراوان يافت به طوري كه جاي افراد و كارگران كارخانجات را گرفتند و موج نو استفاده از ماشين، انسان را وارد عصر تازه‌اي كرد كه به عصر ماشين موسوم شد و اصطلاح ماشينيزم و ماشينيزه شدن همه امور از اين زمان به بعد رايج شد.

اگرچه اوون درباره مقولاتي مثل ماشين‌آلات، پول، هزينه، كار، سود و مواردي از اين دست صحبت مي‌كرد، در عين حال اشارات متعددي به بحث مديريت دارد و به طور پيدا و پنهان به اين مبحث مي‌پردازد. مثلا وي در جايي مي‌گويد «بسياري از شما تجربه‌اي طولاني‌ در زمينه فعاليت‌هاي توليدي و مزاياي ماشين‌آلات مورد استفاده داريد.»

به طوري كه ملاحظه مي‌شود اوون مديريت استفاده از ماشين‌آلات را در اين جمله مورد اشاره قرار داده است و پس از آن به هدف و منظوري كه دارد مي‌پردازد و آن را توضيح مي‌دهد. وي در جاي ديگري به نحوه هزينه كردن پول و هدف از اين هزينه كردن مي‌پردازد و مي‌گويد: «پول بايد براي دستيابي به سود بيشتر هزينه شود.» به اين ترتيب اوون مخاطب خود را برمي‌انگيزد تا در مسير فن‌آوري‌هاي نوين سرمايه‌گذاري كند چرا كه او از اين امر آگاه است و مي‌داند اين نوع سرمايه‌گذاري به زودي سود‌آور خواهد بود.

اوون در بخش ديگري از صحبت‌هايش چنين مي‌گويد: «اگر چيزي نتواند نظر شما را به سمت خود جلب نمايد، مطمئن باشيد پول و وقت خود را به هدر داده‌ايد و قادر نبوده‌ايد به اهداف مورد نظر خود برسيد».

بي‌ترديد در يك مجموعه كاري و توليدي،‌ هماهنگي ميان عوامل و مولفه‌هاي مختلف در بهبود توليد و نتيجه‌ كار نقش و تاثير اساسي دارد و در نهايت به سود سرشار و دستيابي به اهداف از پيش تعيين شده خواهد شد و در پاره‌اي مواقع از آن هم فراتر خواهد رفت.

ادامه مطلب

Trending

پایگاه خبری چاپ و تبلیغات آنلاین